کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخن در دیده ریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ناخن جله
واژهنامه آزاد
نیشگون گرفتن
-
ناخن فیل
واژهنامه آزاد
منسم (عربی)؛ شپل.
-
جستوجو در متن
-
ورشلپید
واژهنامه آزاد
وَرْشُلُپّیْدَ:(warsholoppida) در گویش گنابادی یعنی ریختن ، ریخته شدن
-
نشس
واژهنامه آزاد
نِشَسْ:(neshas) در گویش گنابادی یعنی فرو رفتن زمین در خودش ، فرو ریختن ساختمان در زمین
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
شلپ
واژهنامه آزاد
شُلُپْ sholop) در گویش گنابادی صدای برخورد اجسام و اشیاء با آب را گویند ، ریختن ، افتادن ، سقوط کردن
-
سلخ
واژهنامه آزاد
(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود
-
تیناب
واژهنامه آزاد
آنچه در خواب دیده میشود و به عربی رویا خوانند رویا و آنچه در خواب بینند
-
اسفنکس
واژهنامه آزاد
ترکیب انسان با حیوانات در مجسمه سازی باستان؛ نمونه هایی از آن در معماری هخامنشیان دیده می شود.
-
الفش
واژهنامه آزاد
اَلَفش در گویش مشهدی به معنی چسبناک و یا محلی که با ریختن شیره قند یا شکر یا شربت به حالت چسبناک درآمده است.
-
آترین
واژهنامه آزاد
آتشین. زیبارو و پرانرژی. نامی که در نوشته های هخامنشی دیده شده و در سنگ نوشته های بیستون آمده، نام پسر اوپدرم که در زمان هخامنشی بر علیه حاکم خوزستان شورش کرد
-
اسرافکارانه
واژهنامه آزاد
کاری که با اسراف کردن همراه باشد. این واژه که در چند کتاب دیده شده است صورت نوشتاری اشتباه واژه اسراف کارانه است.
-
چکل
واژهنامه آزاد
سنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی کوچک دیده می شود در زبان محلی مازندران
-
چکل
واژهنامه آزاد
سنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی دیده می شود در زبان محلی مازندران