کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میوه خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میوه روب
واژهنامه آزاد
روبنده و تکان دهنده میوه (از درخت) بیشتر صفت برای باد...سنایی گوید:شاخ را بال میوه روب ار تست/خاک را سنگ پای کوب از تست(کارنامه بلخ/ب 9)واژه از مقاله واژگان و ترکیبات بدیع کارنامه بلخ سنابی/مجتبی محمدی
-
میوه دل
واژهنامه آزاد
دلبند، ثمره زندگی، فرزند عزیز. heart fruit
-
جستوجو در متن
-
ثقل
واژهنامه آزاد
دل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
-
حق الماره
واژهنامه آزاد
جواز خوردن میوه درخت خرما یا سایر میوه ها برای فردی که از کنارش عبور می کند(مشروط برآنکه اولا به قصد خوردن نرفته باشد ثانیا میوه ها را خراب نکند)
-
بنگو
واژهنامه آزاد
نام درختچه ای است که میوه ی قرمز رنگ دارد که خوردن آن باعث منگی و گیجی می شود
-
گس
واژهنامه آزاد
حالت خشکی و جمع شدگی دهان و گلو ست که پس از خوردن میوه های کال بویژه خرمالو ایجاد می شود.
-
کونوس
واژهنامه آزاد
ازگیل،میوه ی درختی،کُنوس،خرمای گیلان،میوه ای است از خانواده گلسرخیان از سرده ازگیل ها (Mespilus) هم خانواده با سیب، گلابی، به، زالزالک و گلابی وحشی.میوه ازگیل بسیار سخت و اسیدی است و تا زمانیکه خوب رسیده نشود قابل خوردن نیست