کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موی موی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
موى مجعد
واژهنامه آزاد
تکو.
-
جستوجو در متن
-
بیتلی
واژهنامه آزاد
نوعی مدل موی سر.
-
مویدار
واژهنامه آزاد
کنایه به بلند بودن موی علویان
-
تلناز
واژهنامه آزاد
نام دخترانه ترکی به معنی " موی قشنگ"
-
گلاریس
واژهنامه آزاد
زلف تابیده شده، موی زیبا و آراسته
-
طرنه
واژهنامه آزاد
موی تنیده و بافته شده در جلوی پیشانی(طره)
-
طرنه
واژهنامه آزاد
{ طُ نِ}موی تنیده و بافته شده در جلوی پیشانی(طره)
-
یال
واژهنامه آزاد
یال:به موی گردن اسپ گفته می شود که مجاز از گردن است.
-
آهو
واژهنامه آزاد
عیب. مثال:از آهو همان کش سپیدست موی/ چنین بود بختت ایا نامجوی (فردوسی).
-
جاج
واژهنامه آزاد
سیخ شدن موی بدن (می تواند از ترس یا خشم باشد و یا عملی دفاعی در مقابله با سرما است)
-
ارویس
واژهنامه آزاد
در زبان کردی (گوریس) به معنی طناب و رسن که از موی بز بافته شده باشد.
-
پلاژاندن
واژهنامه آزاد
مصدر,بمعنی سوزاندن موی کله و پاچه, واپلاژان,یعنی بسوزان,فعل امر,واپلاژانده اند,یعنی سوزانده اند.
-
تورنه
واژهنامه آزاد
( بختیاری) دستۀ مو که روی پیشانی زنان می افتد، چتری، موی جلوی سر زنان، مویی که از زیر روسری زنان در در دو طرف صورت قرار می گیرد.
-
ﺯﻟﻔﺎ
واژهنامه آزاد
زُلفا:(زلف موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت)) ؛ منسوب به زلف. || (به مجاز) زیبایی زلف معشوق. || (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت.