کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موکول بروز دیگر شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چسبو
واژهنامه آزاد
چسبناک شدن دست یا جای دیگر
-
پیشینگ
واژهنامه آزاد
در لهجه کاشمری به معنای ریخته شدن آب و دیگر مایعات است.
-
درزگ
واژهنامه آزاد
پاشیده شدن آب یا مایعی دیگر به بدن یا چیزی دیگر. وقتی آب یا مایعی از محیط اطراف به کسی یا چیزی می پاشد، این را درزگ شدن گویند. به کسر دال و راء و سکون زاء و گاف. مثلا می گوییم:مواظب باش! به من آب درزگ شد.
-
ودله مرگ
واژهنامه آزاد
(سنگسری) وُدِله مرگ؛ آب موجود در برنج یا غذای دیگر که به جای بخار شدن، جذب مواد شود و موجب وارفتن و شل شدن غذا شود.
-
مستجاب زده
واژهنامه آزاد
مستجاب زده (ن مف مرکب) [مُ تَ زَ دَ/ دِ] سیر از استجابت، سیر از استجابت که دیگر رغبتی به پذیرفته شدن ندارد، دعایی که از برآورده شدن و به اجابت رسیدن گزیده شده باشد. || یا: آمادهی اجابت، دعایی که به زودی مستجاب میشود. || یا: اجابت شده. دعایی که برآو...
-
دوخته doxte
واژهنامه آزاد
دوختِه درگویش لری ولکی 1درلرستان:1-دوختن ،وصله کردن دوپارچه به هم دیگر 2-زل زدن وخیره شدن 3-شیردوشیدن ازواژه های منسوخ درزبان پارسی ست که درحال حاضرهم ازاین واژه باهمین معنی هم استفاده میشود
-
جماییدن
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Jamaaiydan) گرد هم جمع شدن؛ اجتماع کردن. ج.م.ع، از ریشۀ پارسى«جَم، جُم» به دست آمده است. از این رو با گستردن این ریشه به روش پارسى، می توان به شمار فراوانى اژ ستاک ها و واژگان نوین دست یازید. جمینیدن:مجموعه تشکیل دادن؛ جمینه:مجم...
-
رایازه
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Rayazeh) اینترنت. جزء نخست پیشوندى است به چم (معنی) «الکترونیک، کامپیوتر»، جزء دوم به چم «به هم بستن. به هم تنیدن» است. از این رو چم بنیادین آن می شود «از طریق کامپیوتر به هم مرتبط شدن». واژه هاى دیگر در این زمینه: رایازیدن: از ...
-
رهط
واژهنامه آزاد
رَه٘ط؛ نوعی از چندهمسری که پیش از نهادینه شدن اسلام، در جزیرة العرب مرسوم بود. زنان این حق را داشتند که با چند مرد ازدواج کنند، و شمار این مردان کمتر از ده نفر بود. در صورتی که چنین زنی باردار می شد، این حق را داشت که پس از تولد فرزند، هر یک از این م...
-
سبحان مهرداد محمدپور
واژهنامه آزاد
سبحان مهرداد محمدپور ابداع کننده خطوط 14 گانه سبحان می باشد که وی ابداع کننده نقاشی خط هوالجمیل نیز می باشد با توجه به ابداع بیش از 14 خط خوشنویسی و نقاشی خط ، سبحان مهرداد محمدپور را رکورد دار ابداع رسم الخط اسلامی نامیده اند این هنرمند از تاثیر گذا...
-
هشتگ
واژهنامه آزاد
hashtag، در فضای مجازی، به کلمه یا گروهی از کاراکترها گفته می شود که با علامت # نشانه گذاری یا برچسب گذاری شوند. هشتگ در شبکه های اجتماعی مجازی خلاصه سازی پیام ها و نیز جست و جو و بازیابی آن ها را آسان می کند. به زبان ساده تر، در بعضی شبکه های اجتماع...
-
مِشمِشه
واژهنامه آزاد
بیماری باکتریایی واگیردار و خطرناکی است که بیشتر در تک سمیها مشاهده میگردد. این بیماری بسیار کشنده در اسبها بیشتر دیده شده و از بیماری های مشترک انسان و دام است. عامل این بیماری باکتری گرم منفی غیر متحرک، فاقد کپسول و بدون اسپور بنام پسودوموناس م...
-
نرم افزار آزاد
واژهنامه آزاد
نرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برای اجرا، کپی، توزیع، بررسی، تغییر و بهبود دادن نرمافزار میباشد. بطور دقیقتر نرمافزار آز...
-
درع
واژهنامه آزاد
مطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند را به صورت "درع" (که یک پیراهن کاملاً ابتدایی، نادوخته، و ویژه ی زنان بالغ بود) در می آور...
-
مزرج
واژهنامه آزاد
بنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن) به معنی بزرگ و با عظمت است و در بسیاری از نوشته های باستانی کاربرد داشته است. اسناد دلال...