کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهوه
واژهنامه آزاد
مهوه . [ م َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) مهیاوه . ماهیابه . ماهیاوه که سُس یا کچاپ و نان خورِش مردم لارستان قدیم است که از ماهی کوچک موتی و دانه خردل رازیانه در ظرفی میگذارند تا عمل آید و خورند. بدبو و شور بود است
-
مهوه
واژهنامه آزاد
(به فتح اول) مهیاوه، مهویه؛ نوعی خوراکی ویژۀ جنوب فارس و هرمزگان. غذایی است که از تخمیر نوعی ماهی موسوم به «موتو» درست می شود.