کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
من را سوار کن جانم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
من را سوار کن جانم
واژهنامه آزاد
محل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
-
واژههای مشابه
-
من عندی بودن
واژهنامه آزاد
من عندی بودن یعنی یکطرفه بودن ،،من درآوردی و...
-
من عندی بودن
واژهنامه آزاد
مِن عِندی بودن اصالتا واژه ای عربی است یعنی یکطرفه بودن، از جانب خویش صحبت کردن، ازخوددرآوری یا من درآوردی یا ابداعی. البته کمی بار منفی دارد وگر نه چنان که می دانیم، اغلب علوم و فنون در مراحل اولیه من درآوردی بوده اند.
-
خواب از من برده
واژهنامه آزاد
من شب نتوانستم بخوابم
-
به من چه
واژهنامه آزاد
به من ربطی ندارد؛ در حیطۀ وظایف من نیست.
-
جستوجو در متن
-
گزک
واژهنامه آزاد
گِزِک یعنی عوض - تغییر گزک دادن یعنی عوض کردن - تغییر دادن - جابجا کردن مثال= خودت را گزک کن یعنی خودت را عوض کن - خودت را اصلاع کن گزگ گذاشتی یعنی عوضی گذاشتی - اشتباه گذاشتی
-
قل
واژهنامه آزاد
(قَل) پاره، تکه، نصف؛ وقتی گفته میشود قلِش کن یعنی آن را دو تکه کن(نصف کن)، اما وقتی گفته میشود قل قلِش کن یعنی آن را چند تکه کن. قل(تکهها ممکن است مساوی یا نامساوی باشند)
-
اینجه سه کو
واژهنامه آزاد
(زابلی) اینجا را ببین؛ این را نگاه کن.
-
بکن به خوت
واژهنامه آزاد
به لهجۀ بندری یعنی «شرّت را کم کن و از اینجا برو».
-
ایوار
واژهنامه آزاد
غروب خورشید. تنها واژه کاربردی که هنوز هم در میان بیشتر اقوام کرد و لر و بخشی از پارسها در همدان استفاده می شود. چنانچه در غزل شیخ بهایی می فرماید: اتش به جانم افکند شوق لقای دلدار ازپای رفت صبرم ای ناقه پای بردار ای ساربان خدا را پیوسته متصل دار ای...
-
ویشتاسب
واژهنامه آزاد
ویشتاسب به چم(:معنی) پیشتاز می باشد چون در زمان پادشاهی هخامنشیان ،وسپوهران(:شاهزادگان) و سرداران آن هنگام را که سوار بر اسبی سیاه رنگ در پیشاپیش سپاهیان روان میشدند به ویشتاسب نامور بودند.
-
جزم کردن
واژهنامه آزاد
در جمله (در را جزم کن) به معنی چفت کردن و به صورت کامل بستن است
-
دو ته کش
واژهنامه آزاد
دُوْ تَهْ کِشْ:(do tah kesh) در گویش گنابادی یعنی داخلش را تمیز کن ، به آن داخل بکش ، به درون بکشان