کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نولک
واژهنامه آزاد
به نوک و منقار پرنده نول می گویند .
-
نولول
واژهنامه آزاد
از نول به معنای منقار است ولی نولول نوک پستان می باشد .
-
چنگ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چُنگ؛ نوک پرندگان، منقار. || نوک و قلۀ کوه.
-
منقارپی
واژهنامه آزاد
روستای منقار پی در زبان محلی از دو بخش تشکیل می شود بخش اول منقار(مونقار) و بخش دوم پی. مونقار در زبان محلی به معنی رودخانه می باشد و پی نیز به معنی کنار می باشد چون این روستا در امتداد رودخانه قرار گرفته است به این روستا منقارپی می گویند که به معنی ...
-
تاش
واژهنامه آزاد
تاش معنای تیک یا همان علامت را نیز میدهد مثل تیک زدن جواب درست یا تاش زدن در حقیقت شکل تیک هم دقیقا مثل منقار است
-
عصارون
واژهنامه آزاد
(کچویی، دهک) به زبان محلی در روستای دهک از توابع شهر محلات، عصارون به سوراخی گفته می شود که دارکوب با منقار خود در تنۀ درختان درست می کند و لانه و مخفی گاه اوست.