کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلج
واژهنامه آزاد
کُلْجِ:(kolje) در گویش گنابادی یعنی منحرف ، کج ، دارای انحناء
-
فرافکنی
واژهنامه آزاد
منحرف کردن افکار دیگران از فکریکه ذر ذهن دارد ویا پوشاندن واستتار افکار خود با افکار انحرافی
-
دهوار
واژهنامه آزاد
دهوار نام یکی از پر آبترین رودخانه های منشعب از رودخانه ی شهر چایی شهر اورمیه بود که بعد انقلاب اسلامی در اثر ساخت و سازهای بی رویه مسیر آن را منحرف کردند و اینک به صورت یک کانال سرپوشیده در وسط بلوار رسالت این شهر پنهان شده است .
-
وریب
واژهنامه آزاد
اریب، کج و معوج، منحرف؛ شاهد مثال:یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب/ یک قدم چون پیل رفته در وریب (این بیت، که در دهخدا از «انجمن آرای ناصری» نقل شده، درواقع از دفتر دوم مثنوی مولوی است.)
-
نهیرات
واژهنامه آزاد
این واژه نام یکی از طوایف بزرگ عرب ساکن استان خوزستان بوده ومنتسب به قبیله شرفه می باشد. در اصل این واژه اسم فرد بود که درصحرای های ماسه ای بلاداسلامی سکونت داشت ودلیل مشهورشدن به این نام چون این فرد می خواست برای صحرای بدون آب وعلف آب بیارد اقدام به...