کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معنی گیلانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دورجین
واژهنامه آزاد
(گیلانی؛ اطراف فومنات) انتخاب خوب.
-
دورجین
واژهنامه آزاد
(گیلانی) بهترین مکان برای زندگی، بهترین موقیت مکانی.
-
دامات
واژهنامه آزاد
داماد. مردی که تازه زن گرفته و عروسی کرده - در لهجه گیلانی و مازندرانی می باشد.
-
پامادور
واژهنامه آزاد
گوجه، گوجه فرنگی، پامادور به گویش مازندرانی و گیلانی است به معنی گوجه. پامادور نزدیکی زیادی به زبان روسی دارد.
-
تاسیان
واژهنامه آزاد
[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی (سایه)