کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلاونگ
واژهنامه آزاد
کَلاوَنگ؛ معطّل.
-
النگار
واژهنامه آزاد
(اِلِنگار) لنگ یا معطل کسی یا چیزی شدن
-
کلونگ
واژهنامه آزاد
( که ل ونگ ):معطل شدن
-
النگات
واژهنامه آزاد
(عامیانه؛ گلپایگان و اطراف) اِلِنگات؛ معطل.
-
النگار
واژهنامه آزاد
(alengar) النگاربه معنی معطل. مانند جمله آموکوجای سه ساعته النگارمون کردی؟
-
دلنگن
واژهنامه آزاد
معطل بودن -در انتظار کاری بودن-مثلا بارون دلنگنه یعنی بزودی بارون میباره
-
دینما
واژهنامه آزاد
نُ- معطل گذاشتن م:خیلی ملت را دینما کرده ای. یعنی باعث معطلی تعداد زیادی شده ای.