کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معرف حضور
واژهنامه آزاد
معروف حضور، آشنا. زبانزدِ «معرِّف حضور» _با کسره_ نادرست است و به جای آن باید گفت «معرَّف حضور» _با فتحه_ یا «معروف حضور»، یعنی کسی که از پیش به ما معرفی یا شناسانده شده است.
-
جستوجو در متن
-
کرچیان
واژهنامه آزاد
روستائی از توابع شهرستان ازنا در استان زیبای لرستان که سرمای زمستانش معرف و شاید وجه تسمیه اش برگرفته از همین ویژگی باشد
-
گلایل
واژهنامه آزاد
Gladious نام گلایل از کلمه لاتین گلادیوس به معنی شمشیر گرفته شده زیرا برگهای این گل شبیه به شمشیر می باشد. در گذشته گل گلایل معرف گلادیاتورهای رم بود. گلایل به معنی به یاد کسی بودن است و به دریافت کننده خود شیفتگی و احساسات عمیق قلبی طرف مقابل را...