کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بتیم
واژهنامه آزاد
شکم ، معده
-
دیزو
واژهنامه آزاد
(لکی) کسی که پشت سر هم باد معده اش بیرون می آید. || کنگ.
-
ارغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اَرُغْ؛ باد گلو، باد معده.
-
جرپ
واژهنامه آزاد
[ج ِ] (اِ) اسم باد صدادار معده، در گویش های لری، لکی و کردی.
-
سوسپانسیون
واژهنامه آزاد
به مخلوط غیرهمگنی می گویند که از پخش شدن ذرات جامد در مایع به وجود می آید، مانند خاکشیر در آب، شربت آنتی بیوتیک، شربت معده، دوغ، آبلیمو، آب گل آلود.
-
البه
واژهنامه آزاد
[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک. دهخدا).
-
توله
واژهنامه آزاد
گیاهی است خودرو که در فصل زمستان پس از باران می روید. دارای برگهای پهنی است و مردم با توجه به خاصیتهای درمانی آن که می گویند برای دستگاه تنفسی ، ریه ها و معده خوب است آن را با چاقو چیده و سپس خرد کرده و می جوشانند تا پخته شود. مصرف آن با دو سبزی محلی...