کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضارع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضارع
واژهنامه آزاد
{کلمه ی عربی} حال که در زبان و ادبیات استفاده می شود
-
جستوجو در متن
-
دونی
واژهنامه آزاد
واژه ای است لری در حالت امر به معنی ایا می دانی است در حالت مضارع به معنی می دانی است
-
بیندیش
واژهنامه آزاد
(بیاندیش) فعل امر از ترکیب بی و بن مضارع اندیشیدن (اندیش) به معنی اندیشه کن ، فکر کن
-
سیردان
واژهنامه آزاد
نام شهری است در قزوین و مرکز طارم سفلی/ مکانی که مردمان آن دانا هستند/ جایی که مردمان آن سیر میدانند/ سیر:کامل/ دان:بن مضارع دانستن/
-
نیوش
واژهنامه آزاد
بن مضارع و فعل امر از نیوشیدن؛ گوش بده، گوش بسپر، بشنو. || در ترکیب به معنی شنونده، نیوشنده: سخن نیوش.
-
فرزی
واژهنامه آزاد
کلمه ای ترکیبی است به معنای باشکوه زیستن: فَر+زی که فَر به معنای «باشکوه» و زی همان بن مضارع از مصدر «زیستن» .
-
همارش
واژهنامه آزاد
[هَ ما رِش] ( پارسی پهلوی) ، علم حساب ، علم آمار.از دو بخش همار:آمار ،حساب و ــِ ش درست شده است که در مجموع به معنی علم حساب است. همار بن مضارع فعل هَماردن است که در پارسی دری به صورت آمار در آمده است.هماریشن، هماریشت، آمارش.
-
ذینفع
واژهنامه آزاد
آیا این یک کلمه است؟ در این صورت بین "ذی" و "نفع" باید یک نیمفاصله (ذینفع) کذاشته شود و نه یک فاصلۀ کامل (ذی نفع) در صورتیکه یک فاصلۀ کامل گذاشته شود و این کلمه در انتهای خط باشد، ممکن است "ذی" در پایان یک خط و "نفع" در ابتدای خط بعدی قرار گیرد. ای...
-
باشیدن
واژهنامه آزاد
از این بنواژه تنها در زمان کنون (مضارع):«باشم، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند» دستوری:«باش، باشید» و بنواژه نام (اسم مصدر):«باشش» می بَهرند. «می باشد» هم به جای "هست" روایی دارد و در دیگر زمان ها از بنواژه یِ "بودن" آیند. ---- 1. ^ bon+vâže::Bonvâ...
-
فراورد
واژهنامه آزاد
فَراوَرد:حاصل و نتیجه، محصول. این واژه بن مضارع فراوردن است، به معنی تولید کردن. البته امروزه واژه "فراورده" (و نه فراورد) در فارسی ایران به معنی خاص محصول به ویژه در صنایع غذایی به کار می رود. اما ادر فارسی دری و تاجیک امروزی واژه ی فراورد در معنی ع...