کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصر پیش ازسلسله ها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آبونه
واژهنامه آزاد
کسی که اشتراک روزنامه یا مجله و مانند این ها را گرفته باشد، یعنی با پیش پرداخت پول شماره های آینده، مشتری آن ها شده باشد.
-
پیشاجنه
واژهنامه آزاد
هنگام بردشت میوه بخصوص (گردو) تعدای گم می شوند که بعداً نوجوانان با کنکاش و جستجو آنها را پیدا می کنند. (عده ای بر این با ورند که مخفف پیش آ جوینده) یا (ترکیب دو کلمه پیش+ اجنه می باشد- شاید بر این باور بودند که اجنه آن میوه ها را پیش خود برده یا پنه...
-
پریمات
واژهنامه آزاد
انسان واره؛ انسان ریخت؛ انسانِ نخستین؛ راسته ای از پستانداران که میلیون ها سال پیش می زیسته اند و گفته می شود که انسان ِ کنونی تکامل یافته ی آن هاست.
-
کوبن کاری
واژهنامه آزاد
محل اتصالات سازه های فولادی، به نحوی که نوعی فولاد قوی تر که به صورت گوی یا مخروطی شکل است، در سوراخ های پیش بینی شده قرار می گیرد و با فشار یا ضربۀ چکش های دستی یا هیدرولیکی در این حفره ها محکم می شود.
-
هپ
واژهنامه آزاد
هُپْ با ضم ه و سکون پ. آگاهى دادن کسی در بیرون از خودرو به راننده که با خودروی دیگری در پس یا پیش هر آن میتواند برخورد پدید آید. در در گویش بومیان شیراز ی [و نزدیک به همه شهرستان های دیگر استان فارس که در بر گیرنده جغرافیای پیش از سال 1357 است] هنگام...
-
سپاسی کلام
واژهنامه آزاد
سپاسی کلام،یا ساسی کلوم،قبیله بزرگ از نژاد مردمان تبرستان که محل زندگیشان در مازندران است که در زمانه های پیشین شامل سی روستا بوده که امروزه شامل هفت روستا است،دین وزبان آنان تا زمان قاجاریه زرتشتی بوده وامروزه مسلمان میباشد، درحدودپنجاه سال پیش جزو ...
-
بلورد
واژهنامه آزاد
بَلوَرد:نام شهری جدید (سال 1393 به شهر تبدیل شد و پیش از این روستا بوده) در 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان است. معنی آن به تپه گل سرخ (ترکیبی عربی فارسی) تعبیر شده است. منطقه ای است بسیار خوش آب و هوا (بیشتر سردسیر) و دارای...
-
اچمی
واژهنامه آزاد
اَچُمی از گویش های به جامانده از زبان فارسی پهلوی، مربوط به دورۀ ساسانیان و پیش از آن، و یکی از هفت ریشۀ اصلی زبان فارسی کنونی است. بیشتر ساکنان جنوبی استان فارس و غرب هرمزگان شامل شهرستان های بستک، اوز، گراش، خنج، جناح، روستای بلغان، قسمت هایی از بن...
-
والار
واژهنامه آزاد
والار نامی است خیالی در کتابِ اربابِ حلقه ها نوشته ی (تالکین) برای چهارده موجود روحانی قدرتمندی که پس از خلق جهان، با گرفتن شکل فیزیکی به آن هبوط نمودند تا به آن نظم بخشیده و با شرارتهای ملکور مقابله نمایند. آنها ابتدا در جزیره آلمارن میزیستند، اما پ...
-
پاریاد
واژهنامه آزاد
یاد پارسیان، پاسدار فرهنگ و تمدن پارسی زبانان، نام جشن یا مراسمی است که ایرانیان باستان پیش از آغاز جشن عید سال نو (نوروز) به جا می آوردند در این جشن به صورت سمبلیک اعمال و کردار، موفقیت ها یا عدم موفقیت های سال گذشته بر اساس گفتار نیک، پندار نیک و ک...
-
افغان
واژهنامه آزاد
افغان نام قبایل پشتو زبانی است که در بخش هایی از افغانستان و پاکستان زندگی می کنند. افغان را در عامیانه اوغان و در گویش هزارگی اوغان، اوغون و اوغو نیز می گویند. گرچه در بین عوام، معنی افغان همان ناله و فریاد است اما برخی برای آن معانی و ریشه های دیگر...
-
کچالو
واژهنامه آزاد
کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کردند تا از نام «آلو» که نام میوه ایست و پیش از این در فارسی وجود داشته متمایز شود. البته در هند کچالو را پرتغالی ها ...
-
آرتمیس
واژهنامه آزاد
نخستین زن دریانورد ایرانی آرتمیس Artemis است که درحدود ۲۴۸۰ سال پیش، فرمان دریاسالاری خود را از خشایارشاه هخامنشی دریافت نمود و نخستین زنی است که در تاریخ دریانوردی جهان فرمانده نیروی دریایی در یک کشور شد. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد مسیح ، هنگامی که فر...
-
وراوی
واژهنامه آزاد
وراوی برگرفته از "ور" به معنای نزدیک، کنار و "او" با حرف الف فتحه دار و حرف واو ساکن به معنای آب است و "ی" که پسوند است. پس وراوی یعنی کسی یا چیزی که کنار آب است. برخی شواهد تاریخی نشان از آن دارد که موسسان وراوی کنونی مهاجرانی از سیوند فارس بوده اند...
-
اردبیل
واژهنامه آزاد
اردبیل:اردبیل یا «آرداویل» یا «آرتاویل» که هم اکنون نیز در میان تالشی زبانان ویلکیج (نمین) و آستارا، «آرداویل» یا «آرده ویل» گفته می شود، همان «شهر آردا» یا «شهر آرتا» معنا دارد. و «آرتا»، در باور ایرانیان باستان، قانون نظم و آفرینش در زمان پیش از آی...