کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیکا
واژهنامه آزاد
نام پرنده ای است به شکل گنجشک با اندازه یک کبوتر. اگر پرنده به رنگ مشکی نیز باشد به آن سیو تیکا گفته می شود.
-
هییزه
واژهنامه آزاد
هییزَه-مشکی که برای نگهداری روغن ،به ویژه روغن حیوانی،کاربرد دارد.
-
گلونی
واژهنامه آزاد
(لری، خرم آباد) نوعی روسری که زنان لر به دور سر می بندند و عمدتاً با رنگ مشکی و گل های قرمز و سپید طراحی می شود.
-
کلوئیر
واژهنامه آزاد
کِلوِئیر-مشکی که در آن کره نگهداری می کنند.این مشک ویژه، به خودی خود توانایی نگهداری کره تا چندین سال را دارد.
-
مشک الوسی(خیک الوسی)
واژهنامه آزاد
مشک الوسی:الوسی یعنی قسمت بالایی آن مشکی وبقیه آن سفید است واشاره دارد به رخداد تاریخی. در یک خانواده که اجدادطوایف خواجه گیری و جاگیرانی هستند
-
کمرسیاه
واژهنامه آزاد
{کمرسیاه:روستایی در 5 کیلومتری جنوب الشتر که نام قدیمی آن ایمانقلی آباد بوده است. جمعیت آن در حدود 100 نفر است و یک سراب پر آب دارد. چون روی سنگ های این روستاه از خزه های مشکی پوشیده شده است، به آن کمرسیاه می گویند.
-
حورانه
واژهنامه آزاد
حورا+پسوند صفت ساز {نه} _ بسیار زیبا، فریبا، دختر بهشتی _ فرشته ی روی زمین و هم به معنی زنی بسیار سپیدپوست با چشم و ابروان مشکی رنگ_ حورا:یکی از القاب حضرت فاطمه(س) می باشد که به احتمال زیاد همراه با نام «انسیه» است،این لقب با نام «انسیه الحورا» خوان...