کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزین به پر طاووس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هرومی
واژهنامه آزاد
در کبوتر داری به سبک ایرانی به تَه پرهای انتهائی بال کبوتر اطلاق میگردد وتَه پر به پرهای بال کبوتر که از اولین شاه پر تا به انتهای بدن کبوتر است گفته میشود هَرومی
-
شیخ ابوالحسن خرقانی
واژهنامه آزاد
نام عارف نامی قرن چهارم و پنجم است، منتسب به طاووس العارفین در روستای خرقان می زیسته و در همانجا نیز در سن هفتاد و چهار سالگی درمی گذرد. گفته اند افرادی چون ابوعلی سینا، محمود غزنوی و..... به دیدارش شتافته بودند.
-
آرتران
واژهنامه آزاد
به ترکی یعنی افزاینده ، افزودن ، پر برکت
-
یلان
واژهنامه آزاد
یَلان ؛ به معنی شیران و پر دلان است .
-
رومینا
واژهنامه آزاد
پاک،پاکیزه، درقدیم به زمین های پر محصول «رومینا»میگفتند
-
چغوت سیدوو
واژهنامه آزاد
چغوت سیدوو به معنی پر ستو
-
پر کن
واژهنامه آزاد
وسیله ای برای انتقال برق به باطری که بزبان بیگانه به آن شارژر میگویند.
-
دیسپاچینگ
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران). (زبانزدِ فنی) فِرِستِش. از شاهنامه:به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین - فرسته فرستاد زی شاه چین.
-
dispatching
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران). (زبانزدِ فنی) فِرِستِش. از شاهنامه:به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین - فرسته فرستاد زی شاه چین.
-
ناوان
واژهنامه آزاد
(نف ، ق ) در حال ناویدن . || جنبان . نوان . ناونده . شهرستان طوالش استان یکم ( گیلان ) . در 4 کیلومتری هشت پر و 3 کیلومتری خاور شوسه هشت پر به آستارا 1026 تن سکنه دارد. گرگانرود آنرا مشروب میکند. محصولش غلات برنج لبنیات عسل و به است . دهی است از دهست...
-
مهرانا
واژهنامه آزاد
به معنای (سرشار از مهر) (پر مهر) کسی که مهر و محبت در وجودش است
-
شارونا
واژهنامه آزاد
نامی دخترانه و آشوری است به معنای دشت پر بار و حاصلخیز
-
دبغستان
واژهنامه آزاد
دَبْغِسْتان:دبغ+ستان که مخفف شده به دبستان. در گذشته، محل آموزش کودکان پر بوده از لوح های آموزشی یا همان دبغ.
-
کایان
واژهنامه آزاد
نام آذری(ترکی)، به معنی آب پر سرعتی که از کوه جاری شود، سیل شدید کوهی، بهمن
-
پدر سگ
واژهنامه آزاد
پدر کثیف و پر از نجاست_پدری به مرتبه و شعور سگ -بیشتر برای فحش دادن استفاده می شود.