کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزارع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مضارع
واژهنامه آزاد
{کلمه ی عربی} حال که در زبان و ادبیات استفاده می شود
-
جستوجو در متن
-
کلفور
واژهنامه آزاد
کلفور نام دشت زراعی و از مزارع نزدیک فیروزکوه در استان تهران است
-
گاورو
واژهنامه آزاد
یه قسمتی از به مکان یا مسیری (باریک در مزارع) که به اندازه رفت وامد یک گاو ازاد باشد.
-
کیمه
واژهنامه آزاد
(مازندرانی) کومه؛ کلبه های کوچکی که شکارچیان در محل های شکار دائمی می سازند، یا ماهیگیران در کنار دریا، یا کشاورزان در کنار مزارع بر پا می کنند. هر نوع کومۀ کوچک تر از کلبه را کیمه گویند.
-
قتقو
واژهنامه آزاد
نوعی غذای محلی بسیار خوشمزه که در استان یزد بیشتر طبخ میشود این غذا از ادویه و چند تخم مرغ تهیه شده که بصورت بسیار ساده و سریع درست شده وبیشتر برای افراد کارگر که در مزارع کار می کردند پخت می شده
-
بار بل
واژهنامه آزاد
کلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد زراه ، حاصل آورد فراح، دل چو با خدا گشت براه،باربل آید باربل آید زراه.
-
باربل
واژهنامه آزاد
کلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد زراه ، حاصل آورد فراح، دل چو با خدا گشت براه،باربل آید باربل آید زراه.
-
خشوئیه
واژهنامه آزاد
نام محلی است دیدنی حدود هفتادکیلومتری اصفهان که دارای یک چنار پیر کهنسال کم نظیر است. رودخانه زاینده رود از کنار آن می گذردکه زیبائی خاصی به آن بخشیده است. اطراف این محل باغات و مزارع زیادی وجود دارد که دره مزدان ، دره چپی ، دره آسیابی ، فتح آباد و ....
-
گردجهان
واژهنامه آزاد
گردجهان. [گَ] دهی است از دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم. کوهستانی و سردسیر است و 576 تن سکنه دارد. مزارع کلوماران، پهلوان آباد و تبریزآباد جزء این ده است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). || نام قدیمی کردیجان است. درحال حاضر (1395) جمعیت آن 500 خ...
-
بلورد
واژهنامه آزاد
بَلوَرد:نام شهری جدید (سال 1393 به شهر تبدیل شد و پیش از این روستا بوده) در 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان است. معنی آن به تپه گل سرخ (ترکیبی عربی فارسی) تعبیر شده است. منطقه ای است بسیار خوش آب و هوا (بیشتر سردسیر) و دارای...
-
دارجیلینگ
واژهنامه آزاد
نام شهری از کشور هندوستان واقع در ایالت نبگال غربی بین دو کشور نپال و بوتان این شهر در عرصهٔ بین المللی به خاطر صنعت چای و راه آهن دارجلینگ هیمالیا که یکی از بناهای میراث فرهنگی جهانی یونسکو است، شهرت دارد. قدمت مزارع چای متعلق به نیمه های قرن نوزدهم...