کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذوق مرگ
واژهنامه آزاد
(مَ) از شادی فوق العاده مردن؛ متضادِ از غصه دق کردن.
-
ودله مرگ
واژهنامه آزاد
(سنگسری) وُدِله مرگ؛ آب موجود در برنج یا غذای دیگر که به جای بخار شدن، جذب مواد شود و موجب وارفتن و شل شدن غذا شود.
-
جستوجو در متن
-
ازرائیل
واژهنامه آزاد
فرشته مرگ
-
آرنوشا
واژهنامه آزاد
آریایی جاویدان - آریایی بی مرگ
-
مرگزای
واژهنامه آزاد
مرگ آور؛ که می میراند.
-
سرزمین باقی
واژهنامه آزاد
مقصود دنیای بعد از مرگ است.
-
کرسام
واژهنامه آزاد
نام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن مرکب از دو واژه کر که به زبان مازنی دره و سام به معنای مرگ -که به فارسی دره مرگ
-
کرسام
واژهنامه آزاد
نام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن مرکب از دو واژه کر که به زبان مازنی دره و سام به معنای مرگ -که به فارسی دره مرگ
-
ما تاخر
واژهنامه آزاد
اثاری که بعد از مرگ از اعمال انسان بر جا می ماند
-
وازایش
واژهنامه آزاد
زندگی دوباره پس از مرگ - تولد دوباره
-
پندلیس
واژهنامه آزاد
پَندِلیس= تمرگیدن، کپه مرگ را گذاشتن
-
دله شیر خوار
واژهنامه آزاد
کسی که پس از مرگ مادر از شیر دیگران استفاده میکند ... (شیر دزد)
-
خطر
واژهنامه آزاد
بیمامد یا بیمآمد، بیم از آنچه مایۀ آسیب و مرگ باشد.
-
بیمامد
واژهنامه آزاد
بیمآمد:خطر، بیم از آنچه که مایه ی آسیب و مرگ باشد.