کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حرف اضافه مرکب
واژهنامه آزاد
حرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه اوّل: برای، به جز، به جز از، بی ز، جز از، مگر از. گروه دوم: به جزکه، جز که، چون که، مگر که...
-
جستوجو در متن
-
اتمیزه کردن
واژهنامه آزاد
(اَ تٌ) ریز ریز کردن ، (مایعات) تبدیل به پودر کردن ، مرکب از اتم یا ذرات ریز کردن
-
دل آسا کردن
واژهنامه آزاد
دل آساکردن. {دِ} (فعل) تسلی دادن. فعل مرکب. دل آسوده کردن. همچنان، دلاساکردن
-
پاوین
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) پاکیزه، منسوب به پاک؛ واژۀ مرکب از پاو به معنی پاکیزه کردن (دهخدا) و ین نسبت (دهخدا).
-
دروکر
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از درو و کار؛ کسی که کارش درو کردن است، مانند:ستمکر (ستم+کار)؛ آهنکر (آهن+کار)؛ مسکر (مس+کار).
-
در کردن
واژهنامه آزاد
دُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنترل فرود جسم به مکان مناسب در سطح پایینتر بهکار میبرد. به عنوان شاهد مثال میتوان تک مص...
-
ترش بالا
واژهنامه آزاد
با املای سرهم، ترشبالا، در دهخدا ثبت شده است:[ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) ترشپالا. ابزاری فلزی و سوراخ سوراخ جهت پالایش پالوده و صاف کردن برنج پلاو و سایر چیزها. (ناظم الاطباء).
-
خریدار
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از خرید و ار؛ کسی بسیار خرید می کند. کسی که کارش خرید کردن است. برخی پاک نویسان معتقدند که خریدار را فقط در همین معنی باید به کار برد، چون پسوند«ار» به معنی بسیار است.
-
سر نخ
واژهنامه آزاد
(اِ.مر.)(مرکب از سر+نخ) آنچه که (امید رود) دنبال کردنش به کشف حقایقی بینجامد. در یکی از برنامه های طنز، دنبال کردن رشته هایی که به قاتل ختم می شدند، قاتل را به کارآگاهان می شناساند. مثال: «سر نخ های جدید و مهمی به دست آورده ایم»«این عکس ها تنها به عن...
-
هر
واژهنامه آزاد
هُرْ:(hor) در گویش گنابادی یعنی صدای اِشتِعال و بلند شدن آتش. || هِرْ:(her) در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی (معمولا بصورت مرکب با واژه کِر بصورت هِر و کِر به کار می رود).
-
ارابه
واژهنامه آزاد
ریشۀ کلمۀ ارابه از زبان ترکی است که به صورت آرابا، مرکب از آرا+با تلفظ می شود. "آرا" به معنی فاصله، و "با" ضمیر و به معنی فاصله پیماست. از کلمۀ آرا بسیاری کلمات و اسم ها ساخته شده، همانند آرال، اسم دریاچه؛ و آران، اسم مکان در قفقاز جنوبی؛ و آراماغ، ب...
-
آخراسب
واژهنامه آزاد
نام یک گودال کوچک طبیعی برفراز قله ای درغرب دهستان رقه شهرستان بشرویه که ازآب باران وبرف پرمی شود درگذشته که مردم برای مسافرت ازاسب وقاطروالاغ استفاده می کردندبرای سیراب کردن مرکب خودازاین مسیراین گودال می رفتند وچون اسب های خودراازاین گودال آب می دا...
-
آمیزه سازی
واژهنامه آزاد
آمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ جوانی) دومویه . آمیزه مویی حالت و کیفیتِ آمیزه مو سازی 1 - در جزو اخیر بعضی کلمات م...