کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردم دوستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خرس خاله
واژهنامه آزاد
خرس خاله تا حدودی به معنای دوستی احمقانه ، دوستی از روی حماقت ، دوستی خاله خرسه ، دشمنی در نقش دوست
-
اصدقاء
واژهنامه آزاد
دوستی
-
مهر
واژهنامه آزاد
محبت ، دوستی ، صفا
-
باریش
واژهنامه آزاد
(ترکی آذری) صلح و دوستی.
-
هومهر
واژهنامه آزاد
دارای عشق و محبت خوب، نیک مهر، دارای دوستی و محبت نیک؛ واژۀ مرکب از هو (خوب) و مهر (محبت، دوستی، عشق). || دوست خوب. || خورشید خوب. || نامی است برای پسران.
-
توشنامئیتی
واژهنامه آزاد
(زردشتی) توشنامَئیتی؛ فرشتۀ مهر و دوستی.
-
دوستی کردن
واژهنامه آزاد
هم فکر و هم راه شدن, یکدل یکرنگ شدن
-
قهر
واژهنامه آزاد
خدشه دار شدن پیوند دوستی دو نفر که موجب ترک گفت وگو می شود
-
میترا
واژهنامه آزاد
الهه مهر و محبت و عشق و دوستی .اسم یکی از دین های دوران مسیح ک رقیب سرسخت دین مسیح بود
-
میترا
واژهنامه آزاد
الهه مهر و محبت و عشق و دوستی .اسم یکی از دین های دوران مسیح ک رقیب سرسخت دین مسیح بود
-
گوگیل
واژهنامه آزاد
گوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی
-
حب و بغض
واژهنامه آزاد
دوستی و دشمنی، محبت و کینه؛ مثلاً، از سر حب و بغض، عیب کسی را هنر یا هنر کسی را عیب نشان دادن.
-
اهل صلاح
واژهنامه آزاد
اَهلِ صِلاح؛ کسانی که خیرخواه و اهل صلح و آشتی اند؛ کسانی که میانجی گری می کنند و می خواهند دعوا یا دشمنی یا جنگی را به سمت آشتی و دوستی و صلح ببرند.
-
ابدیار
واژهنامه آزاد
1- یار ابدی، دوست دایمی، محبوب بی نهایت، معشوق ابدی دوستی بی انتها، همدم همیشگی، دلداده ابدی، معاشر همیشگی، پشتیبان دایمی، همنشین دایمی، دستگیردایمی، 2- دوستی جاویدان، مجبوب قدیمی، دوست ورفیق قدیمی، همدم قدیمی، دلداده ودلدارقدیمی، مددگار قدیمی 3- معش...
-
بیشمهر
واژهنامه آزاد
بیشمهر یعنی کسی که پیمان و دوستی را می پاید و کذشت میکند .شاید برابر ایثارگر باشد ( نظامی ) در برابش بیشکین است که کارش از کینه کشی هم در گذشته و پاسخ دیگران را با بیش از کینه کشی میدهد !