کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربوط به اسب سواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بد رکاب
واژهنامه آزاد
کنایه از اسب سرکش ؛اسبی که تمایل به دادن سواری نیست.
-
دای
واژهنامه آزاد
کُرّه اسب دو ساله است که هنوز آموزش سواری نیاموخته است . ضمنا به یکساله آن دایچه گفته می شود
-
کهر
واژهنامه آزاد
اسب زردرنگ؛ اسب سرخ مایل به سیاه.
-
هیپوپوتاموس
واژهنامه آزاد
(یونانی)اسب آبی،فرس النّهر،از (هیپو)به معنای اسب و (پوتام)به معنای رودخانه و نهر می آید.جانوری است عظیم الجثّه و پستاندار که در آب زندگی می کند.رجوع به اسب آبی شود.
-
سیلمی
واژهنامه آزاد
پدر اسب، اسب نرینه، اسب نر با خصوصیات عالی و برتر که بتواند این خصوصیات عالی را به کره های خود منتقل کند.
-
قولانجق
واژهنامه آزاد
در زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روستا را به نام مینامن.
-
رخش پندار
واژهنامه آزاد
تشبیه پندار(فکر-اندیشه)به رخش(اسب رستم در شاهنامه)
-
گراتی
واژهنامه آزاد
گراتی به معنی اسب سیاه است.
-
هنس
واژهنامه آزاد
هنس به لری یعنی نفس و هنه و نیز انه و هناسه همه معنی نفس میدهند به فرانسه henir نفس ستور و دمیدن اسب از بینی أش است که همین کلمه را دارد در فارسی هم هن و هن به معنی نفس نفس مانده است ، در عربی حرنه و یا حرون که نام اسب سرکش است شاید اشتباه ترجمه شده ...
-
ستوران
واژهنامه آزاد
جمع استر است و به معنای اسب و قاطر و چهار پایان مانند آن (برای کسب اطاعات جامع تر به استر رجوع شود)
-
کلاچ ملاچی
واژهنامه آزاد
به معنی سیاه و سفید ( بیشتر به اسب های دورنگ و سیاه و سفید اطلاق می شود).
-
اسمیر
واژهنامه آزاد
اِسمیر به مردی جان فدا با نقاب و سوار بر اسب در دوره های ساسانیان و به مرور در دوره قاجار وجود داشت... برخی معتقدند که اِسمیر یک افسانه بوده و وجود خارجی نداشته .... اسمیر:(اِ)س م ی ر:مرد نفابدار با اسب سیاه، پهلوانِ نقابدار در جنگ ها،مرد نقابدار ج...
-
گلینوش
واژهنامه آزاد
Galinush: گلینوش که از فرماندهان تحت امر رستم فرخزاد سپهسالار ایران بود، در نبرد قادسیه فرماندهی جلوداران را بر ضمه داشت.واژه گلینوش به معنای دارای عمر جاویدان است. نام گلینوش تنها در یک منبع به چشم می خورد و آن شاهنامه فردوسی است: بگو تا سوی تیسفون...
-
تازش
واژهنامه آزاد
از ریشه ی «تاژنئ یا تاژنئی» و یا «توژنئ یا توژنئی» تالشی باز مانده از زبان اوستایی و پهلوی باستان، تاخت و تاز، یورش، هجوم، حمله به بیگانگان و دشمنان، تاختن؛ مانند اسب تازی و ...
-
الاغ
واژهنامه آزاد
امروزه این واژه معادل خر (حیوان بارکش) است. مجازاً به آدم نفهم و کودن و بی شعور هم اطلاق می شود. الاغ در قدیم به اسب چاپار گفته می شد و به پیک و قاصد هم الاغ می گفتند. مغول ها به عوارضی که از پیک ها و چارپایان آن ها می گرفتند الاغ می گفتند.