کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خارسو
واژهنامه آزاد
خواست رو = مادرزن. ( خاسرو ) کسی که روی مرا زمین نیانداخت ومرا به همسری دخترش پذیزفت
-
سرخ و زرد شدن
واژهنامه آزاد
کنایه از طلا و مال و منال دنیا در عبارت "ای سرخ و زرد، جز مرا بفریبید!"
-
روان گوی
واژهنامه آزاد
سیاره، هرپاسب مرا باور ز ارزش هاست برتر روان گوی ست این ها و نه اختر
-
خودشیفته
واژهنامه آزاد
کسی که در گفتار و کردار خود، خویشتن را برتر و محقتر از دیگران می نمایاند و در گویش "گیلکی" با ضرب المثل"من مرا قربان!" مترادف است.
-
البه
واژهنامه آزاد
[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک. دهخدا).
-
کرزان
واژهنامه آزاد
کرزان جمع لغت کرز است به معنای دانا، و کرزان معنی اش دانایان است. در زبان اوستایی نیز مردم قدیم این چنین دعا میکردند:خدایا مرا کرز و برز ده. کرز:دانایی، و برز:تونایی. و همچنین در زبان کردی وقتی گفته میشود زانی چی موام به معنای این است که میدانی چه می...
-
اندرکو
واژهنامه آزاد
آسی یا کلافه کردن. به فتح الف، سکون نون، فتح دال و سکون راء. در اصل اندر کوه است یعنی درون کوه. گویی فرد به خاطر فرار از آزار و رنج به کوه می گریزد! مثال:بس است. سرم را خوردی. مرا اندرکو کردی!
-
برنمی تابد
واژهنامه آزاد
برنمی تابد. الف. (شخص سوم مفرد از مصدر «برنتافتن» که نفی مصدر «برتافتن» یا «برتابیدن» است) تحمل نمی کند، تاب نمی آورد، نمی پذیرد. مثال: ناوک غمزه بر دل سعدی مزن ای جان چو بر نمی تابد" (سعدی، غزلیات سعدی) ب. (شخص سوم مفرد از مصدر «بر نتابیدن» که نفی م...