کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدفوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تقوط
واژهنامه آزاد
مدفوع کردن
-
اجابت مزاج
واژهنامه آزاد
مدفوع کردن.
-
که که
واژهنامه آزاد
کِه کِه ، گه ، مدفوع ، مدفوع انسان یا حیوان ، کنایه از کثافت و کثیفی
-
پی پی
واژهنامه آزاد
پی پی(بدون هیچ اعرابی.همه با ساکن)همان مدفوع است.اسم شهری مدفوع.
-
ترچ
واژهنامه آزاد
به مدفوع حیوانات می گویند.
-
پی پی
واژهنامه آزاد
(زبان بچه ها) همان مدفوع است.
-
اکی
واژهنامه آزاد
به فتح الف، مدفوع انسان را گویند
-
تپی
واژهنامه آزاد
[ tappy ] [ تَپپی] مدفوع حیوانات
-
که که
واژهنامه آزاد
کِه کِه مدفوع، کثافت، هر چیزی که در نهایت کثیفی و زشتی باشد.
-
چقلی
واژهنامه آزاد
به زبان لری مدفوع پرندگان را چقلی می گویند
-
چنده
واژهنامه آزاد
(چُ) (دَ). مدفوع (معمولا سفت و خشک)
-
تپال
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تِپال؛ مدفوع گاو، سِرْگین، تاپاله.
-
چغلی
واژهنامه آزاد
(چُ غُ لی) در گفتگوی عام به مدفوع پرندگان به ویژه کبوتر هم گویند.
-
گوگلونک
واژهنامه آزاد
(سیستانی) (گوگِ-نَ)؛ نوعی از سوسک که در مدفوع حیوانات زندگی می کند؛ سرگین جمع کن.
-
ریقماسی
واژهنامه آزاد
(اصفهانی) ترکیب ریق به معنی مدفوع و ماست؛ اشاره به آدم بیمار و ضعیف، کسی که اسهال سفید دارد.