کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاور 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
همچراغ
واژهنامه آزاد
هَ چِ - مجاور. به مغازه مجاور مغازه دیگر گویند.
-
دیسام
واژهنامه آزاد
نام رودخانه ای که از روستای کیسم وروستاهای مجاور میگذرد ودر شمال غرب کیسم به سفید رود می پیوندد.
-
اسکوروچی
واژهنامه آزاد
شامل 2 بخش است «اسکورو» و «چی» اسکورو محلی در بازاروکیل که طاق اسکورو (دالان مجاور) آن جزء آثار ثبت شده می باشد. این محل کارگاهی برای بسته بندی پنبه و برنج کوبی بوده است.
-
آلانق
واژهنامه آزاد
آلانق یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بوده و در شهرستان بستان آباد بخش مرکزی دهستان قوری گل واقع شده. این روستا از جاده تهران - تبریز حدود 20 کیلومتر فاصله دارد. از جمله روستاهای مجاور می توان به الوار(علی آباد)،کر، ترکداری، خیره مسجد و زین کش(خالی ا...
-
زاویه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشه. "رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارس...