کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترسیب
واژهنامه آزاد
نفوذ - مثلا نفوذ جوش در فلز
-
سحوری
واژهنامه آزاد
طبل؛ مثلاً در این شعر:«آن یکی میزد سحوری بر دری».
-
سارخ
واژهنامه آزاد
سفره ای که در آن لباس می پیچند مثلا برای حمام رفتن
-
بیچه
واژهنامه آزاد
(بندرعباس) چرا؟ برای چه؟ مثلاً «بیچه ای کار اتکه؟» یعنی:چرا این کار رو کردی.
-
دلنگن
واژهنامه آزاد
معطل بودن -در انتظار کاری بودن-مثلا بارون دلنگنه یعنی بزودی بارون میباره
-
علیرغم
واژهنامه آزاد
برخلاف؛ مثلاً «علیرغم میل باطنی» یعنی به ناچار، بالاجبار و بدون تمایل قلبی.
-
بی شائبه
واژهنامه آزاد
بدون مخلوط کردن کار ها بدون عیبگیری در کار بیدریغ مثلا گفته شود از کمک های بی شائبه شما متشکرم
-
ارزنی داشتن
واژهنامه آزاد
چیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن
-
ارزنی داشتن
واژهنامه آزاد
چیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن
-
جختی
واژهنامه آزاد
معنی جختی یعنی تازه . هم اکنون مثلا کسی که تاره وارداطاقی میشود گویند جختی اومده
-
قاراش میش
واژهنامه آزاد
داغان/خراب/قمر در عقرب/مثلا اوضاع قاراش میش است
-
صحاب
واژهنامه آزاد
(لری) صاحب؛ مثلاً برای ابراز خشم و نارضایتی می گویند:شهر بی صحاب؛ ادارۀ بی صحاب...
-
چمار
واژهنامه آزاد
معنی، یعنی؛ مثلاً «آذر به چمار آتش است»: آذر به معنی آتش است.
-
ترشنگه Tershenge
واژهنامه آزاد
بازپاش آب پاشیده شده مثلا آب را روی زمین ریختم ترشنگه کرد
-
سناخ
واژهنامه آزاد
دندان ، مانند موقعی که یک حیوان شکاری را با دندان می گیرد و برای بچه های خود می آورد. به زبان اصفهانی می گویند "بیا این مثلا میوه یا خوراکی ها بسناخم برخورد برات آوردم"