کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترادف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شراگیم
واژهنامه آزاد
همچون شیر (مترادف با واژه شراگین)
-
آسناد
واژهنامه آزاد
مترادف آسنات، دختر یکتاپرست
-
فرازوفرود
واژهنامه آزاد
این دو مترادف هستند---بلندی و پستی
-
جند
واژهنامه آزاد
جِند مترادف باجن گویش بختیاری
-
رونیا
واژهنامه آزاد
آنکه روی و چهره اش مانند نیاکانش است ، اصیل و با نژاد در کردی مترادف روشنایی
-
خودعکس
واژهنامه آزاد
عکسی که از خود می اندازیم یا عکسی که خود در آن هستیم. مترادف کلمه سلفی یا selfie
-
مزعمن
واژهنامه آزاد
مزعمن به معنای رویارویی و یا در تقابل قرار گیری، که میتوان آن را مترادف با واژه ای همچون (دچار) دانست
-
سوشا
واژهنامه آزاد
مترادف سوشیانت به معنی منجی - موعود آخرالزمان دین زرتشت
-
طنزکار
واژهنامه آزاد
مترادف کمدین:هنرپیشه ای که کار طنز میکند یا نویسنده ای که فیلم طنز مینویسد: comedian
-
neglector
واژهنامه آزاد
فرد بی دقت، کسی که از انجام وظیفه شانه تهی کند، اهمال کار، سهل انگار؛ مترادف neglecter
-
خودشیفته
واژهنامه آزاد
کسی که در گفتار و کردار خود، خویشتن را برتر و محقتر از دیگران می نمایاند و در گویش "گیلکی" با ضرب المثل"من مرا قربان!" مترادف است.
-
پلونگ
واژهنامه آزاد
(پ ِ لُ ) مترادف بُقچه، شالی که در قدیم لباسهای تمیز خود را برای نگهداری درون صندوقچه ها در آن میپیچیدند.
-
هژان
واژهنامه آزاد
هَژان ، مترادف با هَژین،راژان ، به معنی جنبش به هر طرف ، تکان خوردن ، نوسان ، ارزش، حرکت،
-
بهر
واژهنامه آزاد
(بندری) بِهر یا بِحر به معنی بگذار، قرار بده؛ مترادف بِهِل، از مصدر هلیدن.
-
چخویی
واژهنامه آزاد
چخویی به کارهایی که در داخل قنات انجام می شود می گویند مانند لایروبی،کف شکنی،چاه کنی ،پیشکار کنی و...در واقع مترادف مقنی گری می باشد