کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مامور
واژهنامه آزاد
مأمور، نگهبان.
-
جستوجو در متن
-
یوزبانان
واژهنامه آزاد
کسی که مامور نگهداری یوزهای شکاری است
-
آردل
واژهنامه آزاد
خدمتگذار . مامور اجراء . مزدور . گماشته
-
یوزبان
واژهنامه آزاد
کسی که مامور نگهداری و حفظ و تربیت یوز های شکاری است
-
طلیقه
واژهنامه آزاد
بز طلیقه= bouc émissaire(در زبان فرانسوی)= scapegoat( در زبان انگلیسی)= بز بلا بَر= بز مأمور حمل گناهان به بیابان( در تورات) طلیقه= مأمور
-
زند رزم
واژهنامه آزاد
پهلوان تورانی که از طرف تهمینه مامور آشنایی رستم و سهراب بود که ناآگاهانه از طرف رستم کشته می شود.
-
امدادرسان
واژهنامه آزاد
(آتش نشانی، هلال احمر) امدادگر؛ مامور آموزش دیده ای که وظیفۀ امدادرسانی و نجات آسیب دیدگان و قربانیان زلزله، سیل، سوانح جاده ای، آتش سوزی و مانند این ها را بر عهده دارد. امدادگر. معادل Rescuer در انگلیسی.
-
فطرس
واژهنامه آزاد
نام فرشته ای که به دلیل کندی در اجرای دستور الهی و یا ترک اولی در جزیره ای به عنوان جریمه و مجازات بدون بال و پر به مدت هفتصد سال زندانی شد تا اینکه در روز ولادت سید الشهدا حضرت امام حسین علیه السلام به کمک جبرئیل و هزار فرشته همراه به محضر پیامبر اک...
-
شاهنامه
واژهنامه آزاد
شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد شده . شاهنامه های منثور:1 - شاهنامه ابوالموید بلخی که کتابی بود عظیم در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و آنرا شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی هم گفته اند . دری...