کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکه دار کردن یا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لکه می دویدم
واژهنامه آزاد
با هیجان می دویدم.
-
جستوجو در متن
-
شلیق
واژهنامه آزاد
شِلیق [شوشتری] پاره شدن یا پاره کردن، صدای پاره شدن یا پاره کردن، کلمات هم خانواده:(شلیقنیدن= پاره کردن، جردادن)، (شلیقس یا شلیقهِس= پاره شد، جر خورد)، (شِلیقنیده= پاره پوره، وارفته)
-
بوجه
واژهنامه آزاد
یا بو جه کردن یعنی حامله شدن زن از راه حرام یا پیش از ازدواج
-
رووید
واژهنامه آزاد
(گنابادی) رُوْویْدَ [rouwwida]؛ جمع کردن، جارو زدن، روفتن، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان.
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
رگلاسیون
واژهنامه آزاد
گنارش (گُنارِش). واژۀ پیشنهادی پارسی. این واژه و هم خانواده هایش از ریشۀ گُناردن در زبان پهلوی گرفته می شوند. (نگاه کنید به فرهنگ پهلوی مکنزی، winaardan). پس: رگوله کردن یا تنظیم کردن می شود گناردن؛ رگولاسیون یا تنظیم می شود گنارش؛ رگولاتور یا تنظیم...
-
جفگیر
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُفْ گیر؛ آچمز، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت می شود یا کلاً چاره ای ندارد، بیچاره شدن.
-
دل شست
واژهنامه آزاد
دِلْ شُسْتَ:(delshousta) در گویش گنابادی یعنی ابراء کردن ، بخشیدن ، بخشش ، گذشتن از حق یا عشق ، ناامید شدن
-
تنگله
واژهنامه آزاد
تونگله- ا.tongele:کوزه ، ظرف دسته دار یا بی دسته سفالین یا شیشه ای که برای نگه داری آب از آن استفاده می شود. همین پسوند که در تنگله به کار رفته است برای کوچک کردن دیگر آوند های خوراک به کار می آید برای نمونه دیگله یا دیگلوزه .
-
مالیخود کردن
واژهنامه آزاد
همان مال خود کردن است. متصرف شدن، صاحب شدن، اغلب در ورزش کشتی کاربرد دارد وقتی پا یا مچ حریف را می گیری و حرکت حریف را محدود می کنی آن عضو را مالیخود کرده ای. این اصطلاح در مجادلات منطقی و بحث های جدلی نیز کاربرد دارد وقتی نقطۀ قوت و یا دلیل و اصطلاح...
-
اشونگ
واژهنامه آزاد
(استهبان فارس) اِشوَنگ (ESHVANG) محل خشک کردن محصولات کشاورزی در آفتاب؛ بعضی از محصولات (مانند انجیر) را بعد از جدا شدن از درخت، جمع آوری می کنند و در زمینی هموار و تمیز (ریگی یا جدیداً سیمانی) چند روزی در برابر آفتاب قرار می دهند تا رطوبت باقی مانده...
-
ترمبیدن/ ترمیدن
واژهنامه آزاد
حالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا ترمّیدن گویند. به ضم تاء و راء و فتح میم. ترمبیدن به سکون میم است. مثال:چرا او ترمبیده/ ت...
-
چان
واژهنامه آزاد
خرمن کوب قدیمی که سه محور اُستوانه ای چوبی داشت. دور هر محور معمولاً پنج تیغۀ آهنیِ دندانه دار مدوّر تعبیه شده بود. این دستگاه به گونه ای ساخته شده بود که دو یا سه نفر می توانستند روی آن بنشینند و حیوان چارپای بارکشی را که آن را می کشید هدایت کنند و ...
-
گرد
واژهنامه آزاد
گُرد میله ای است گِرد که برای دار قالی استفاده می شود. این میله تقریبا در وسط چله قالی و گلیم و سایر بافتنی های داری قرار میگیرد و با پیچیدن نخ به دور آن و درگیر کردن با نخهای چله نخ زیر و رو را تایین می کنند. این میله در برخی کتابها و واژگان با نام ...