کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَوَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لور
واژهنامه آزاد
مجرای آب ؛ بویژه اگر در اثر بارندگی بوجود آمده باشد ، شیله.
-
لور
واژهنامه آزاد
Lewer به معنی لب در حالتی که مقداری آویزان باشد در مورد حیوانات و گاهی انسان برای تحقیر یا کنایه
-
واژههای همآوا
-
لور
واژهنامه آزاد
مجرای آب ؛ بویژه اگر در اثر بارندگی بوجود آمده باشد ، شیله.
-
لور
واژهنامه آزاد
Lewer به معنی لب در حالتی که مقداری آویزان باشد در مورد حیوانات و گاهی انسان برای تحقیر یا کنایه
-
جستوجو در متن
-
ماست چکیده
واژهنامه آزاد
لور.
-
سیل
واژهنامه آزاد
تنداب، لور (بخوانید چون بور)، لف (بخوانید چون کف). "لور" و "لف" در زبانهای بومی ایرانی روان اند. آنها با واژۀ لاتینی lavere که می شود "شستن" هم ریشه اند.
-
اریترین
واژهنامه آزاد
نام قدیم اندیمشک در زمان هخامنشی؛ اندیمشک در کنار خرابه های اریترین و شهر قدیم لور ساخته شده است.