کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کش لقمه
واژهنامه آزاد
پیتزا
-
بزرگ لقمه
واژهنامه آزاد
معادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
-
لقمه چیدن
واژهنامه آزاد
کنایه از گدایی کردن
-
لقمه چید
واژهنامه آزاد
به معنى گدایى
-
جستوجو در متن
-
نوالیدن
واژهنامه آزاد
از نواله به معنای لقمه است یعنی لقمه لقمه خوراندن به کبوتر و بیمار همان گاواژ است در فرانسه
-
مستی خوردن
واژهنامه آزاد
م ُستی به معنای لقمه و غذا
-
قاضی
واژهنامه آزاد
داور، قضاوت کننده. (لقمۀ درازِ با نان به هم پیچیده را غازی می نویسند.)
-
مضغة
واژهنامه آزاد
مضغة. [م ُ غ َ] (ع اِ) پاره گوشت خام خائیده. مُضَغ. (مهذب الاسماء). پاره ای از گوشت و جز آن علقه و مضغه ؛ دشنامی است که کمی سن را نکوهند. دشنامی است که به جوانان کم تجربه و پرادعا گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) پرخوار و شکم پرست . زشت و بدخو. ه...