کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعل از سنگ دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لب لعل
واژهنامه آزاد
لب سرخ
-
جستوجو در متن
-
اوپال
واژهنامه آزاد
اُپال (Opal)، عین الهَر، عین الشمس، سنگ چشم گربه؛ یکی از سنگ های بهادار است. گونه ای دُرّ کوهی است ولی بی شکل و از آن نرم تر است.
-
داد از خویشتن دادن
واژهنامه آزاد
داد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد تو داده ست کردگار، ترا نیز/ داد به طاعت بداد باید ناچار (ناصر خسرو). || داد از تن خویشتن ...
-
زهکشی
واژهنامه آزاد
خشکاندن آبی که از زمین یا از سنگ تراوش می کند:از فرهنگ عمید
-
ترس
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تُرُسْ؛ خاک سفت؛ نوعی از خاک که چون سنگ سفت است و نه سنگ است و نه خاک و با آن نمی توان گل درست کرد.
-
شیل سیاه
واژهنامه آزاد
سنگ های ریز دانه حاصل از سنگ شدن رس ها که حاوی بیشتر یا معادل 5 در صد وزنی مواد الی باشند. این سنگ ها برای اکتشاف و استخراج مواد فلزی و مواد هیدروکربوری و هم چنین به منظور تحقیقات زمین شناسی ویژه اهمیت دارند.
-
ریشه کالدار
واژهنامه آزاد
جوشانده ان برای دفع سنگ کلیه استفاده میشود. (از گیاهان دارویی است)
-
پرده یاقوت
واژهنامه آزاد
پرده که از جنس یاقوت باشد یعنی گرانبها و در آن از سنگ یاقوت استفاده شده است.
-
سر سری
واژهنامه آزاد
بی حوصله کاری را انجام دادن زود و گذری کاری را انجام دادن از روی بی رغبتی کاری را انجام دادن بی حوصلگی در کار
-
سوداگری کردن
واژهنامه آزاد
دادن و گرفتن معامله داد و ستد فروختن و خریدن دادن و جایگزین کردن بی اختیار از دست دادن و بی اختیار گرفتن چیزی به ازای ان
-
تشخیص
واژهنامه آزاد
یافتن و تمیز دادن شیئی از میان مجموعه ای از اشیا.
-
وسیهیدن
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Vasihidan) توسعه دادن. ریشهء آن همانا «وَس/وُس» است، به چم «بسیار. زیاد، گسترده». افزودهء «ع» از براى ساخت ثلاثى است. از اینرو مى توان چنین داشت: وسیهیدن: توسعه دادن. وسانیدن: بسط دادن. وسانته: منبسط. وسیهیده: توسعه یافته.
-
فولادکوب
واژهنامه آزاد
اقوامی که در ساختن تخت جمشید از ابزارهایی برای وارد کردن طلا به داخل سنگ استفاده میکرداند
-
باب گرج
واژهنامه آزاد
محلی است در میجان جبالبارز جیرفت که آب هوای معتدل دارد وپوشیده از سنگ و انواع بوته های مختلف گیاهی است