کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لعل
واژهنامه آزاد
گوهر-چیز گرانبهاوباارزش
-
واژههای مشابه
-
لب لعل
واژهنامه آزاد
لب سرخ
-
واژههای همآوا
-
لال
واژهنامه آزاد
لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
-
لال
واژهنامه آزاد
لآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید
-
جستوجو در متن
-
بدخشان
واژهنامه آزاد
نام شهری که به سبب داشتن سنگ های قیمتی هم چون لعل شهرت داشته
-
می زیبد
واژهنامه آزاد
زیبنده است . زینت میدهد . زیبا میکند اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا حافظ (غزل3)
-
حس آمیزی
واژهنامه آزاد
hes, amizi در اصطلاح ادبی، به کار بردن حس یا محسوسی است در حوزه ی حس یا محسوس دیگر، یا درآمیختن حواس با یکدیگر؛ مانند:جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعل شکرخا را. شاعر "جواب" را که شنیدنی است از رهگذر خیال، در حوزه ی حس چشایی به کار برده است [تلخ را به آن نسب...