کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لایعرف هراً من بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علیک محبته منی
واژهنامه آزاد
بر من واجب است به تو محبت کنم
-
برمزیار
واژهنامه آزاد
(لری) سهم یا چیزی که مربوط به من است، متعلق به یار یا دوست است؛ درواقع بر و م هر کدام یک حرف لری اند و ز همان از است و معنی لری آن این است:«بر م ز یار است»، یعنی سهم و مال من، متعلق به یار و دوست است...
-
وور دادن
واژهنامه آزاد
(وور بر وزن کور) به معنای انداختن مثل یک عدد سیب برای من وور ده!
-
از برای
واژهنامه آزاد
(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خونبهای من و توست (منسوب به ابوسعید ابوالخیر) از برای صلاح مجنون را / بازخوان ای حکیم! افسون ...
-
توریه
واژهنامه آزاد
توریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the truth, the whole truth and nothing but the truth. "من به خداوند سوگند می خورم که حقیقت را ...
-
افغان
واژهنامه آزاد
فریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست حافظ مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق ...
-
سلخ
واژهنامه آزاد
با عرض سلام واژه مورد نظر در دیوان سهراب سپهری به کار رفته و بسیاری از ادبا آن را اشتباه معنا کردند چون این واژه از اختصاصات زبان محلی می باشد معنای واژه مورد نظر چنین است که هرگاه آب بر لبه ی حوض دشت و صحرا برسد یعنی حوض به طور کامل از آب پر شود میگ...
-
کارما
واژهنامه آزاد
مفهوم کارما:«هر چه بکاری همان بدرَوی». در هندوئیسم و بودیسم مفهوم کارما (به سانسکریت:कर्म) به معنی زیستکار یا عملکرد فرد در زندگی است و این عملکردها ذاتاً و به طور خودکار نتایجی به دنبال دارند. بدین معنی که «هر چه بکاری همان بدرَوی». در باور هندوان و...
-
ری را
واژهنامه آزاد
ری را به معنی زن می باشد. || مطابق یک افسانه قدیمی در شمال بانویی است که باعث زیبایی جنگل های مازندران می شود. || نوعی باران در شمال است. || نام قدیمی شهر بابل بوده است. || ری را، در زبان مازندرانی به معنای "هان!" ، "آگاه باش!" ، "بیدار باش!" و...
-
نمازهای یومیه
واژهنامه آزاد
نمازهای شبانه روز 32 رکعت است که 15 رکعت آن در شب خوانده می شود 4 رکعت در اول شب ( پس از نیمه شب شرعی ) و 11 رکعت در آخر شب (سحر و قبل از خیط الاسود در افق ) که این نمازها فقط برای چهارده معصوم واجب بوده و یا هر کس که مسئولیّت سنگینی دارد و بر بقیه ا...
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...
-
پنجشیر
واژهنامه آزاد
پنجشیر = پنجهیر. [ پ َ ] (اِخ ) بنجهیر. شهری است در نواحی بلخ . یکی از شهرهایی ایران زمین است که در افغانستان امروزی قرار دارد. پنجشیر یکی از سی و چهار استان افغانستان است، که در همسایه گی با استان هایی پروان، کاپیسا، بغلان، تخار، بدخشان، نورستان و ل...
-
پست مدرنیسم
واژهنامه آزاد
اصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده ی بیستم فرهنگ غرب دارد که دوران اوج مدرنیسم را پشت سر گذاشته و بنابراین ناظر بر محصولات ع...
-
کراوات
واژهنامه آزاد
(کِ) ( زُ نّ ) « کراوات همان دستمالی است که مسیحیان در گذشته آن را به کمر میبستند و اسم اصلی آن (زنار) است و امروزه با این نام میخوانند و این همان است فقط جایش تغییر کرده ، چون امروز آن را در کمر مسیحیان نمی توان دید و این نشانه مسیحی بودن شخص است ، ...
-
سروال
واژهنامه آزاد
در میان اعراب دروان پیامبر ،علاوه بر پیراهن ، یکی دیگر از جامه های دوخته یا چفت و بستدار، "سروال" بود که به جای اِزار برای ستر پایین تنه به کار می رفت و می توان آن را "دامنِ پادار" یا چیزی مشابه آن گفت تا حدود زانو امتداد دارد گرچه از حیث پوشیدگی، ب...