کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دبر
واژهنامه آزاد
به ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره
-
تشت
واژهنامه آزاد
(روستای سنگ چارک داراب) (tesht) کلمه ای است که وقتی دو بز نر (دبر) یا گوسفند نر (قوچ) با هم درگیر می شوند، چوپان برای جدا کردن آن ها می گوید.
-
باراندوزچای
واژهنامه آزاد
واژه باراندوزچای از سه سه بخش باران+دوز+چای است. باران در ترکی قدیم به معنای چهار پا (قوچ)که دخیل در زبان روسی نیز است+ دوز در ترکی به معنای دشت + چای در ترکی به معنای رودخانه است.
-
گریک
واژهنامه آزاد
(بوشهر) Gorik؛ فرسایش برآمدگی کوه در دهانۀ دره که بر اثر حرکت آب و سیلاب ایجاد شده و قسمت های سست از بین رفته ولی قسمت های محکم تر مانده و شبیه دالان روبازی شده است. این اصطلاح در منطقۀ ارم بوشهر رایج است، مثل گریک آب شیرین و گریک برم قوچ.