کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسمت صاف هر چیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هر آن کو
واژهنامه آزاد
هر کـــَس ، هر فرد یا انسانی ، هر چیز و هر اشیائی .
-
انبوهه
واژهنامه آزاد
توده ای از هر چیز
-
درون مایه
واژهنامه آزاد
اصل هر چیز
-
نارین
واژهنامه آزاد
(همدانی) پودرشدۀ هر چیز.
-
درنه
واژهنامه آزاد
دوختن لباس یا هر چیز دیگر
-
دیدکی
واژهنامه آزاد
Didaki سرک کشیدن از پشت دیوار یا هر چیز دیگری
-
ارزش گذاری
واژهنامه آزاد
تعیین ارزش چیزی، مشخص نمودن بهای چیزی، تعیین میزان بها و ارزش هر چیز
-
وداد
واژهنامه آزاد
(تاتی؛ ساوجبلاغ) وُداد؛ غده، گوشت قلمبه، هر چیز کوچکِ نرم و گِرد و قلمبه.
-
تاکانه
واژهنامه آزاد
در زمانهای قدیم به هر چیز بزرگ تاکانه گفته می شد (خرس)
-
کلات
واژهنامه آزاد
کُلّات:بی مصرف. بدرد نخور. فرسوده. هر چیز خراب و مستعمل را می گویند.
-
زابیل
واژهنامه آزاد
هر چیز ضایع و مسخره، آدم کنفت ،چیزی که مایه تمسخر و ننگ است
-
لعیا
واژهنامه آزاد
از زیبا رویان بهشتی بهشتیان هر وقت بخواهند به چیز زیبایی بنگرند به لعیا می نگرند
-
غره
واژهنامه آزاد
(غٌرّه) روز اول ماه قمری و نیز اول هر چیز . لکه سفید روی پیشانی اسب جمع ان غرر می باشد ( بر وزن زحل )
-
عمده
واژهنامه آزاد
عمده . [ ع ُ دَ / دِ ] (از ع ، ص ، اِ) بزرگ و کلان . (ناظم الاطباء). مقدار کلی و بسیار از هر چیز. کلی .- ...
-
اسکانر
واژهنامه آزاد
دستگاه عکس برداری جزء به جزء از داخل بدن انسان و هر چیز دیگر، با کمک اشعه.