کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبا در بر گردانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
افرازش
واژهنامه آزاد
|| بر بلندا ماندن، برفراز رفتن، اهتزار، بر بلندی بودن. (و در آنگاه که پرچم کشورم به افرازش در آمد، به خود بالیدم.)
-
ولیک
واژهنامه آزاد
وَلِیْک:(waleyk) در گویش گنابادی یعنی بر تو ، بر شما ، همچنین (در جواب سلام و درود، این واژه به کار برده میشود.)
-
بیت
واژهنامه آزاد
هر عبارتی در نثر که مشتمل بر پنجاه کلمه باشد، مقدار یک متن مشتمل بر پنجاه کلمه، در مقابل بیت شعر که مشتمل بر دو مصراع باشد. در قدیم اکثر مؤرخین و تذکره نویسان براى تعیین حجم کتاب این اصطلاح را به کار می بردند.
-
ضد ضرب
واژهنامه آزاد
اصطلاحی در نواختن تبل(ضرب) بر عکس نواختن یک ریتم در هر سازی
-
آدینا
واژهنامه آزاد
نام کوهی در استان آذربایجان شرقی که شهر زنوز را در بر گرفته است
-
کبیدن
واژهنامه آزاد
دهخدا:از جای گشتن و از جای کشیدن و گردانیدن باشد.مکیبید و از راستی مگذرید:فردوسی (از آنندراج ). دکتر محمود حسابی در کتاب وندها و گهواژه های فارسی کبیدن را برابرنهاد shift پیشنهاد می کند. بدین سان redshift را می توان با "سرخ-کبش" یا "سرخ-کبیدگی" و re...
-
ورمخت
واژهنامه آزاد
ورْمُخْت:(warmokht) در گویش گنابادی یعنی بر عهده ، مسئولیت بر دوش کسی گذاشتن ، مسئول و مدیر کردن
-
کوژان
واژهنامه آزاد
(بر وزن روزان) هلال ماه (اصطلاح منجمان در تقویم ها).
-
حدیده
واژهنامه آزاد
(حُ دَ، بر وزن هویزه) بندری مهم در یمن
-
سحوری
واژهنامه آزاد
طبل؛ مثلاً در این شعر:«آن یکی میزد سحوری بر دری».
-
تکتف
واژهنامه آزاد
دست روی دست گذاری بر روی شکم در موقع نماز خوانی
-
یاکاموز
واژهنامه آزاد
(ترکی) تلألؤِ نور ماه در آب، عکس ماه بر آب.
-
گوه سلام
واژهنامه آزاد
گُه سِلام (gohselam):در گویش گنابادی به زایده ای گویند که بر اثر آلودگی در پلک بالای چشم در می آید. در گذشته اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر مدفوع انسان سلام گفت ، پلک آماس ، بلفاریت ، Blepharitis
-
مجسمه عدالت
واژهنامه آزاد
نماد عدالت که فرشته ای است با چشمانی نابینا که معمولا با چشم بندی بسته شده اند و در دست راستش ترازویی با دو کفه ی هم تراز و در دست چپپش شمشیری برا قرار دارد بعضا پای راستش بر کتاب ( قانون ) و پای دیگر و شمشیرش بر ماری بزرگ قرار دارد. تندیس معروفی از ...
-
امور خیریه
واژهنامه آزاد
عملی در جهت سود عموم و یا گروهی از مردم که سود شخصی برای فرد خیر در بر نداشته باشد.