کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ناخن فیل
واژهنامه آزاد
منسم (عربی)؛ شپل.
-
جستوجو در متن
-
پیل تن
واژهنامه آزاد
کسی که تنش همچون فیل باشد
-
پیلان
واژهنامه آزاد
به معنی فیل
-
زنده پیلی
واژهنامه آزاد
فیل قوی هیکل
-
سوار سبک
واژهنامه آزاد
مهره های فیل و اسب در بازی شطرنج
-
سیل
واژهنامه آزاد
(محلی؛ بهبهان) [sil، بر وزن فیل] سنگ لاشه.
-
دژپیل
واژهنامه آزاد
نام باستانی شهرستان دزفول واقع در استان خوزستان و به معنی قلعه فیل است، که پس از حمله اعراب به ایران، به شکل کنونی تغییر یافت. دژ=قلعه پیل=فیل
-
منجک
واژهنامه آزاد
نوع حشره که شبه زنبور است که با خرطوم فیل مانندش از گل برای خو د خانه قیف مانند میسازد.
-
کوتی
واژهنامه آزاد
نام بزرگترین محلۀ بندر بوشهر که در بافت قدیم واقع است. قدمت این محله به زمان هخامنشیان می رسد. کوتی به معنای سرزمین جنگ جویان است. این محله مساجد و عبادتگاه های تاریخی بسیاری دارد، مانند: کنسیۀ یهودیان، مسجد جامع اهل سنت، مسجد شیخ سعدون، کلیسای ظهور،...