کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هفته فهم
واژهنامه آزاد
[ هََ ت ِ ف َ ] ( ص مرکب ) دیرفهم، کندذهن، ابله. این ترکیب در میان فارسی زبانان افغانستان بسیار کاربرد دارد.
-
جستوجو در متن
-
فهیمه
واژهنامه آزاد
با فهم و شعور - فهمیده - با کمالات
-
حلی
واژهنامه آزاد
(گنابادی) حَلی؛ فهم، شعور.
-
هالی
واژهنامه آزاد
(سنگسری) درک و فهم. || دایی.
-
ساتعه
واژهنامه آزاد
تیز هوش، زود فهم، هوشیار
-
مفاهمه
واژهنامه آزاد
به فهم مشترک رسیدن؛ ارتباط بر پایۀ تفاهم.
-
راجی
واژهنامه آزاد
راجی برگرفته از وراجی(اراجیف ) است چون این زبان مورد فهم فارس ها نبوده است
-
ورور جادو
واژهنامه آزاد
(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طوری که قابل فهم نیست.)
-
درک
واژهنامه آزاد
dark؛ بئوذ در اوستایی، بوذ در پهلوی. در دین زرتشت، قوۀ فهم انسانی و دراکه است و موظف است هوش و حافظه و قوه تمییز را اداره کند. با بدن به وجود می آید، ولی پس از مرگ فنا نمی شود و با روان پیوسته به جهان دیگر می رود.
-
فهالنج
واژهنامه آزاد
نام روستایی است در بیست کیلومتری شهرستان طبس که آب ان از غنات بوده و هست قبلا نام این روستا فهاننج بوده مخفف (فهم ناجهون ) به معنای نجات یافتگان که اهالی این روستا نجات یافتگان شهر سوخته هستند و کم کم نام این روستا تغییر یافته به فهالنج.
-
فصوص الحکم
واژهنامه آزاد
در لغت به معنای نگین های حکمت ها (نگین هایی از حکمت ها) است. با این نام هم فیلسوف بزرگ، فارابی(260- 339 ق) کتابی تالیف کرده است، و هم ابن عربی عارف شهیر (560- 638 ق) اما اغلب وقتی سخن از فصوص الحکم است کتاب ابن عربی مورد نظر است. فصوص الحکم ابن عربی،...
-
زغبه
واژهنامه آزاد
زغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی است مانند موش. در بیت ۳۴۶۰ از دفتر چهارم مثنوی: یا کلام حکمت و سرّ نهان/ اندر آید زغبه در...
-
اشکان
واژهنامه آزاد
«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ریزد، باران، سیل، روان شدن، جاری شدن و .... است. این واژه در زمان حملهٔ اسکندرِ گُجَستَک به ...
-
وینسنت برومر
واژهنامه آزاد
وینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ ميلادي در «اشتلن بوش» افريقاي جنوبي به دنيا آمده است. وي بين سالهاي ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسي الهيات و پس از آن كارشناسي ارشد در فلسفه خود را از دانشگاه اشتلن بوش دريافت كرد. سپس به دانشگاه هاروارد رفت و دوره كارشناسي ارشد ...