کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلفل در آتش افکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذوالنار
واژهنامه آزاد
دارای آتش، صاحب آتش. در حلقۀ ذوالنار یعنی در جمع کسانی که دور آتش نشسته اند و درحقیقت مالکان آن آتش هستند.
-
آتش دان
واژهنامه آزاد
ظرفی بوده که در آن آتش می افروختند
-
لورچ
واژهنامه آزاد
آتش گداخته.شعله آبی رنگ آتش در فرهنگ اصفهانی لورچ گفته میشود.
-
لورچ
واژهنامه آزاد
آتش گداخته.شعله ابی رنگ آتش در فرهنگ اصفهان لورچ گفته میشود.
-
واقد
واژهنامه آزاد
اسم فاعل از وقد به معنی هیزم .وَقْد:وَقْد:مص ، آتش ، و در زبان متداول بمعناى هیزم و مانند آنست که با آن آتش روشن شود. واقد:روشن کننده ی آتش
-
اذرگشسب
واژهنامه آزاد
به معنای آتش تند و تیز؛ نام یکی از سه آتش مقدس در شاهنامه هم آذرگشسب است. در شاهنامه به معنای آتش جهنده است. نام یکی از پهلوانان است. کنایه از هرچیز مورد ستایش و نیایش هم هست.
-
آتش کومه
واژهنامه آزاد
آتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هیزم برای روشن کردن اجاق، دودزا بوده و موجب دودگرفتگی خانه میشد، و نیز آتش تنور بسیار تند با...
-
آذرشین
واژهنامه آزاد
فرشته ی آتش در فرهنگ زرتشت
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
منظور از تژگاه محلی که در آن آتش برپا میکنند
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
منظور از تژگاه محلی که در آن آتش برپا میکنند
-
آگر
واژهنامه آزاد
(آ_گِ _ ر) در زبان لکی به معنای آتش است
-
پارادوکسیکال
واژهنامه آزاد
متناقض نما (نه متناقض)، مثل درخت در آتش.
-
پریسکه
واژهنامه آزاد
(لکی؛ طرهان) جَرَّقۀ آتش در دل تاریکی.
-
سامیار
واژهنامه آزاد
این واژه از دو بخش سام و یار تشکیل شده است؛ در معنی سام باید رجوع کنیم به داستان شاهنامه که نام پدر زال بوده و به معنی آتش است؛ بخش دوم که یار است، به معانی مختلف از قبیل دوست، نگهبان و فرشته هم آمده است. پس این اسم ترکیبی می تواند به معنی فرشتۀ آتش،...
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
محل آتش کوچک،تش گاه، آتش گاه کوچک، روشنایی، عشایر لر روی تژگاه نان و غذای خود را آماده می کنند، تژگاه برای عشایر لر بسیار مقدس است چنانکه فقط در مرگ جوان و یا بزرگ قوم آب بر تژگاه می ریزند تا آتش و شعله خاموش گردد که نشانی باشد از خاموشی عمر فرد درگذ...