کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرو کردن (در مایع) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
روگرفت
واژهنامه آزاد
پاسخ مثبت به یک تقاضا را گویند(مثلا تقاضای وجهی و یا کالایی را از شخصی داری و آن شخص در اختیار متقاضی قرار میدهد در این صورت می گویند روگرفت) همچنین وقتی یک لایه ای از ملکولهای معلق در یک مایع در روی مایع قرار میگیرد اصطلاحا میگویند رو گرفته است.
-
امولسیون
واژهنامه آزاد
نامیزه یا امولسیون (emulsion در انگلیسی) مخلوطی از دو مایع نامحلول در یکدیگر. پراکندگی قطره های ریز یک مایع (مانند روغن) در مایعی دیگر (مانند آب)، بی آنکه در آن حل شوند. به عبارت دیگر، آمیختگی مایع با مایع را، در صورتی که دو مایع در هم حل نشوند و به ...
-
انحلال پذیری
واژهنامه آزاد
مفهومی بنیادی در علم شیمی و مبحث محلول هاستکه میزان حل شدن یک ماده ( جامد ، مایع یا گاز)را در یک حلال مشخص (جامد ، مایع یا گاز ) نشان می دهد
-
دواگلی
واژهنامه آزاد
(عامیانه) مرکورکرم (Mercurochrome)؛ مایع قرمز رنگی که در قدیم برای ضدعفونی زخم و پارگی های سطحی به کار می رفت.
-
سوسپانسیون
واژهنامه آزاد
به مخلوط غیرهمگنی می گویند که از پخش شدن ذرات جامد در مایع به وجود می آید، مانند خاکشیر در آب، شربت آنتی بیوتیک، شربت معده، دوغ، آبلیمو، آب گل آلود.
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
خرچام
واژهنامه آزاد
(محلی) خٌرچام؛ خستگی. || خرچام در کردن؛ خستگی در کردن.
-
سماخ پالان
واژهنامه آزاد
آبکش یا ظرفی که بتوان مخلوط مایع و جامدی را از یکدیگر جدا کرد این واژه که فارسی اصیل می باشد بیشتر در محدوده طالقان ،الموت واطراف استفاده شده ودرسایر نقاط ایران که هنوز به زبان اصیل صحبت می کنند رایج است.
-
قلور
واژهنامه آزاد
قُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
تشرشر
واژهنامه آزاد
(مصدر عربی، ساخته شده از شرشر فارسی) صدای فرو ریختن آب و مانند آن. در بیت زیر به معنی صدای ادرار کردن به کار رفته است:بر گدا چون خشم می گیرد می زند انسان تشر/ کان گدا از هول در تنبان تشرشر می کند (غلامرضا روحانی).
-
ثم
واژهنامه آزاد
گرد آوردن/ فراهم آوردن، به اصلاح در آوردن / نیکو کردن / مرمت کردن/ پا سفت کردن
-
برساو
واژهنامه آزاد
پالودن و آزاد کردن اشکال در معماری، انتزاعی کردن،
-
دانلود
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...
-
upload
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فراباریدن، فرابار کردن، دادن، فرستادن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس download به پارسی می شود: فروباریدن، فروبار کردن، گر...
-
download
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...