کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهنگستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نمرور
واژهنامه آزاد
فرهنگستان و جایی که در آن علما زندگی می کردند.
-
تکنیکال
واژهنامه آزاد
فنی ( مصوب فرهنگستان زبان وادب فارسی)
-
واپایش
واژهنامه آزاد
واپایش به معنی پاییدن چیزی است. واژه مصوب فرهنگستان برای واژه انگلیسی کنترل control.
-
زاویه منفرجه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشۀ باز. از فرهنگستان.
-
زاویه حاده
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشۀ تند. از فرهنگستان.
-
زاویه قائمه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشۀ راست. از فرهنگستان.
-
منفرجه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) باز. "زاویۀ منفرجه" به پارسی می شود "گوشۀ باز" (از فرهنگستان).
-
قائمه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) راست. "زاویۀ قائمه" به پارسی می شود "گوشۀ راست". از فرهنگستان.
-
حاده
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تند. "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" (از فرهنگستان).
-
tablet
واژهنامه آزاد
گرده (گِردِه). (گونه ای دارو، قرص). درود. بروید به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان. پاس.
-
نعنا
واژهنامه آزاد
نانوک. (نگاه کنید به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان و به فرهنگ پارسی به پهلوی فرهوشی)
-
مدار
واژهنامه آزاد
پرگاره (پَرگارِه). برای نمونه، در پارسی مدار الکتریکی می شود پرگارۀ کَهرُبی یا مدار زحل می شود پرگارۀ کیوان. درود. به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان سر بزنید - مدار. پاس.
-
متغیر
واژهنامه آزاد
ورده (وَردِه). برابر پارسی برای متغیر در انگارش (ریاضیات) همانا ورده است. آن از ریشه های وردیدن (تغییر کردن) و ورداندن (تغییر دادن) در زبان پهلوی می آید. آن همالِ پردازه برای تابع است. آن با واژۀ vary در زبان های اروپایی هم ریشه است. نگاه کنید به وا...
-
نقشدانه
واژهنامه آزاد
این کلمه را برای کلمه pixel در متون فنی و تخصصی پیشنهاد می دهم در دوربین های دیجیتال می گویند شفافیت این تصاویر مثلا 800 در 600 پیکسل است. می دانید ایرانی های دوران هخامنش اولین بار تصاویر را پیکسلی یا نقشدانه ای کردند و فرش های بهارستان و گلستان را ...
-
کنش پرداز
واژهنامه آزاد
"کنش پرداز" که توسط فرهنگستان زبان فارسی به صورت "راهکنش شناس"، مصوب شده است معادل "Tactician" در زبان انگلیسی می باشد. کارشناس راهکنش یا کنش پرداز کسی است که فارغ از نتایج و سمت و سوی کلان (استراتژی یا راهبرد) در راستای رسیدن به نتایج خرد اقداماتی ا...