کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرصت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرصت
واژهنامه آزاد
گیراوه، زمان، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب و درخور برای انجام کاری، بازه ی زمانی یا فاصله ی زمانی در میان دو هنگام زمانی برجسته، لحظه و آنی از زمان که در انتظار و چشم راهی آن برای انجام دادن کاری باشی، در انتظار زمان مناسب بودن.
-
فرصت
واژهنامه آزاد
گیروَر، گیروا یا گیروَه، (تالشی) زمان، با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، زمان مناسب، زمان بدست آمده، زمان درخور، بزنگاه، زمان مناسب برای رهایی از بند، زمان درخور برای به چنگ آوردن کسی یا چیزی،...
-
جستوجو در متن
-
Opportunities
واژهنامه آزاد
فرصت ها؛ جمع مجال، فرصت، شانس؛ در مقابل تهدیدها.
-
فرگاه
واژهنامه آزاد
فرصت
-
اکازیون
واژهنامه آزاد
فرصت مناسب.
-
پا افتادن
واژهنامه آزاد
شرایط و فرصت فراهم گشتن
-
Opportunitie
واژهنامه آزاد
فرصت، مجال، شانس؛ در مقابل تهدید.
-
موقعیت
واژهنامه آزاد
جایگاه؛ گاهی در محاوره، به معنی فرصت هم به کار می رود.
-
کله قربیل
واژهنامه آزاد
کینه توزی بدون فکر،حریص به دست رنج دیگران،فرصت طلبی از روی حماقت
-
کارآفرین
واژهنامه آزاد
کسی که با شناسایی فرصت و بسیج منابع اقدام به راه اندازی یک کسب و کار جدید می نماید.
-
نرد
واژهنامه آزاد
نُرد؛ نام قدیم کازرون (رک. کتاب آثارالعجم، نوشتۀ فرصت الدولۀ شیرازی).
-
بهل
واژهنامه آزاد
بِهِل ( بِ هِ ل ) - اجازه خواستن و فرصت خواستن بر کاری - شکل مخفف ( بِل ) یعنی:بگذار و اجازه بده
-
گیرور
واژهنامه آزاد
گیروَر یا گیروا یا گیروَه:(تالشی)با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، فرصت، زمان مناسب، زمان بدست آمده، زمان درخور، بزنگاه، فرصت مناسب برای رهایی از بند، زمان درخور برای به چنگ آوردن کسی یا چیزی،...
-
گیراوه
واژهنامه آزاد
(پهلوی و تالشی) فرصت، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب برای انجام دادن کاری، بازه ی زمانی در میان دو هنگام زمانیِ برجسته، در انتظار و چشمراهی گیرآوردن زمان برای کاری بزرگ و اساسی، در انتظار فرصت برای انتقام یا ضربه زدن به دشمن.