کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراوانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پانیرا
واژهنامه آزاد
فراوانی
-
الینا
واژهنامه آزاد
نعمت و فراوانی برای ما
-
نمکلان
واژهنامه آزاد
[namaklan] محل فراوانی هرچیز
-
فرناز
واژهنامه آزاد
شکوه ناز ، دارای ناز زیبا ، فراوانی ناز
-
رویشان
واژهنامه آزاد
رویشان:رویش بسیار، به فراوانی روییدن، خیزش در رویش یا روییدن.
-
هنرزار
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) محل روییدن و فراوانی و انبوهی هنر.
-
میان بند
واژهنامه آزاد
نام روستایی در بخش میان جلگه شهرستان نیشابور دارای 150 نفر سکنه دارای شخصیتهای علمی ودانشگاهی ونظامی فراوانی است.
-
مایا
واژهنامه آزاد
(تلفظ:māyā) (اوستایی) منش نیک ، بخشنده ؛ (در روم باستان) اِلهه ی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیان
-
گرگانج
واژهنامه آزاد
(ترکی اغؤزی) قؤرقؤنچ؛ مکانی با فراوانی نعمت. در فارسی به گرگانج تبدیل شده است. نام شهر فعلی گرگان هم دقیقاً برگرفته از همان نام قؤرقؤن است.
-
الفاوت
واژهنامه آزاد
بدلیل فراوانی علفزارها این روستا آنرا ابتدا علف آباد گفته اند که در اثر گذر زمان به الفاوت تعقیر یافته این روستا جزاولین سرچشمهای قرهچای میباشد
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
نام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو» یا «کاوو» به معنی رنگ آبی است که به معنای سبز نیز گفته می شود. همچنین «کا» به معنی کف نیز...
-
جماییدن
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Jamaaiydan) گرد هم جمع شدن؛ اجتماع کردن. ج.م.ع، از ریشۀ پارسى«جَم، جُم» به دست آمده است. از این رو با گستردن این ریشه به روش پارسى، می توان به شمار فراوانى اژ ستاک ها و واژگان نوین دست یازید. جمینیدن:مجموعه تشکیل دادن؛ جمینه:مجم...
-
حیران
واژهنامه آزاد
حیران:هیران یا هئران ، آبادی کوهستانی و ییلاقیِ بسیار زیبای شهرستان آستارا که در سی کیلومتری راه آستارا به اردبیل قرار دارد .هیران در اصل و در زبان بومی تالشی به معنای ابرزار یا مه زار و مه آلود میباشدو از دو واژه ی« هر» یا «هیر» به معنای ابر و مه، و...
-
اچمی
واژهنامه آزاد
اَچُمی از گویش های به جامانده از زبان فارسی پهلوی، مربوط به دورۀ ساسانیان و پیش از آن، و یکی از هفت ریشۀ اصلی زبان فارسی کنونی است. بیشتر ساکنان جنوبی استان فارس و غرب هرمزگان شامل شهرستان های بستک، اوز، گراش، خنج، جناح، روستای بلغان، قسمت هایی از بن...
-
آلانق
واژهنامه آزاد
آلانق یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بوده و در شهرستان بستان آباد بخش مرکزی دهستان قوری گل واقع شده. این روستا از جاده تهران - تبریز حدود 20 کیلومتر فاصله دارد. از جمله روستاهای مجاور می توان به الوار(علی آباد)،کر، ترکداری، خیره مسجد و زین کش(خالی ا...