کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارسی دری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فارسی دری
واژهنامه آزاد
زبان گذشتۀ ایرانیان که در حال حاضر، زبان مردم کشورهای تاجیکستان و افغانستان است.
-
فارسی دری
واژهنامه آزاد
فارسی دری ، همان زبان پارسی یا فارسی در که در در افغانستان در مناطق پارسی نیشین برایش دری میگویند .
-
واژههای مشابه
-
فارسی بر
واژهنامه آزاد
نوعی برش زاویه دار. این اصطلاح بیشتر در محیط های صنعتی که کار نجاری یا آهنگری انجام می دهند متداول است.
-
جدول حروف فارسی
واژهنامه آزاد
حروفی چون:ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز
-
آبونمان ( این کلمه فارسی نیست چه خوب است معادل فارسی آن را داشته باشیم)
واژهنامه آزاد
هزینه عضویت
-
جستوجو در متن
-
قومندان
واژهنامه آزاد
(فارسی دری؛ افعانستان) فرمانده. وام واژۀ انگلیسی است:commandant.
-
امباق
واژهنامه آزاد
(فارسی دری هراتی) هَوو؛ اگر مردی دو یا زیاده از دو همسر داشته باشد، این همسران با یکدیگر امباق می شوند.
-
اسپی
واژهنامه آزاد
به معنی سفید می باشد، این لغت شاید یک لغت فارسی دری یا پشتو باشد چون در افغانستان کوهی به اسم اسپینگر به معنی کوه سفید وجود دارد
-
ناک
واژهنامه آزاد
میوه ای که به زبان فارسی به آن گلابی گویند. که در زبان و ادبیات دری به آن ناک می گویند. میوۀ شیرین با طعم لذیذ و به رنگ زرد و ....
-
خسور
واژهنامه آزاد
در گویش فارسی دری به معنی پدر زن خُسوربیره به معنی برادر زن یا خواهر زن گفته میشود خُسور مادر هم به معنی مادر زن گفته میشود.
-
چپت
واژهنامه آزاد
چپت؛ چَ پَ ت (فارسی دری):نوعی کفش چرمی که با بندی از همان جنس به پشت پا بسته می شود. این نوع کفش بیشتر مورد استفاده دامداران و کشاورزان و شُبانان بوده است.
-
فراورد
واژهنامه آزاد
فَراوَرد:حاصل و نتیجه، محصول. این واژه بن مضارع فراوردن است، به معنی تولید کردن. البته امروزه واژه "فراورده" (و نه فراورد) در فارسی ایران به معنی خاص محصول به ویژه در صنایع غذایی به کار می رود. اما ادر فارسی دری و تاجیک امروزی واژه ی فراورد در معنی ع...
-
مزداهیک
واژهنامه آزاد
[مَز دا هیک] (پارسی پهلوی). این واژه به چم علم ریاضیات است. از دو واژه ی مزدَ(مزدا):اندیشیدن ، دانایی و یک که در پارسی پهلوی همان ی نسبت در فارسی دری است که در مجموع به معنی علم دانستن و تفکر میشود. مزداییک، مزدائیک.