کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غير مرتب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غیر انتفاعی
واژهنامه آزاد
ناسودبر. برای نمونه، مدرسۀ غیرانتفاعی به پارسی می شود آموزشگاه ناسودبر.
-
غیر قانونی
واژهنامه آزاد
(پهلوی) اَپداد.
-
غیر تحقیقاتی
واژهنامه آزاد
ناپژوهشی.
-
غیر متعادل
واژهنامه آزاد
ناترازمند.
-
غیر متقارن
واژهنامه آزاد
ناهمامون.
-
غیر رسمی
واژهنامه آزاد
دوستانه، نابآیین.
-
غیر تخصصی
واژهنامه آزاد
ناویژستاریک، ناویژستارانه.
-
غیر فعال کردن
واژهنامه آزاد
از کار انداختن. (پهلوی) آگارنیدن.
-
غیر حرفه ای
واژهنامه آزاد
دوستکار. "حرفه ای" به پارسی می شود "پیشه کار". وارونِ "حرفه ای" که "آماتور" است به پارسی می شود "دوستکار".
-
جستوجو در متن
-
آرارا
واژهنامه آزاد
آراسته، مرتب
-
چند
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِنْدَ؛ مرتب کردن، چیدن.
-
آنکادر
واژهنامه آزاد
آنکادر کردن (گاهی به غلط آنکارد کردن گویند) در اصطلاح برای مرتب کردن تخت سربازی و مرتب و منظم کردن ریش صورت به کار می رود، خصوصا با تیغ خط انداختن زیر و روی ریش، یعنی روی گونه ها تا کنار لب و زیر گردن. اصطلاحی ست که از زبان فرانسه وارد فارسی شده است؛...
-
یگیر
واژهنامه آزاد
(اراکی و ازنایی) یَگیر٬ آماده، مهیا ٬مرتب و منظم.
-
آراست
واژهنامه آزاد
(گنابادی) آراسْتَ؛ آرایش کرده، اصلاح کرده، مرتب، اُتو کشیده.