کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلط و واغلط زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بمبل
واژهنامه آزاد
بُمْبُل:(bombal) در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
بل
واژهنامه آزاد
(گلستان و خراسان) برق زدن؛ چنانکه بَلبَلی گوش به کسی می گویند که گوشش دائم به دید می آید. بل زدن هم به معنی برق زدن است.
-
گلعده
واژهنامه آزاد
گردهم آمدن و گپ زدن
-
تیکه پرانی
واژهنامه آزاد
متلک پرانی و نیش زدن با زبان را گویند.
-
تلنگو
واژهنامه آزاد
به معنی بشکن زدن و خوش بودن آمده
-
ملتمسانه
واژهنامه آزاد
از روی خواهش و نیاز دست به عملی زدن - خواهش مفرط
-
تلکه
واژهنامه آزاد
تیغ زدن(گرفتن پول بدون مبنای قانونی و عرفی)، سوءاستفاده مالی
-
هیجار
واژهنامه آزاد
صدای فریاد زدن و طلب کمک خواستن
-
لوری
واژهنامه آزاد
طایفه ای در بلوچستان؛ شغل آنها گدایی و ساز و دهل زدن است.
-
تی سه
واژهنامه آزاد
(آبادانی) تِی سه (محاوره، قدیمی)؛ جست و جو و پرسه زدن در حال کاوش.
-
بستن
واژهنامه آزاد
کلمه بستن با تلفظ کردی یعنی ب فتحه و س و ت و نون ساکن بمعنای انجماد و یخ زدن است
-
بغل زدن
واژهنامه آزاد
بغل زدن (بَ غَ زَ) گول زدن و در بغل کسی چیزی که نمی تواند ببرد گذاشتن است، نزدیک است به تعبیر امروزی" هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن"؛ تو مخوانم جفت ، کمتر زن بغل جفتِ انصافم، نیَم جفتِ دغل
-
کِل زدن
واژهنامه آزاد
کِ = کِل زدن یا کِل کشیدن در اصطلاح مردمان غرب و جنوب ایران یعنی هلهله کردن زنان. صدایی که با حرکت تند زبان ایجاد می شود و همزمان فاصله میان دو انگشت شست و سبابه بین دهان و بینی قرار می گیرد.
-
شپرتلق
واژهنامه آزاد
شُپُر تلق:همان شپلق است، صدای کشیده زدن با دست تر و خیس.