کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عُمُرُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عمر بقا
واژهنامه آزاد
عمر جاودانگی
-
واژههای همآوا
-
آمر
واژهنامه آزاد
آمِر: امر کننده،فرمانروا
-
جستوجو در متن
-
ته مه ن
واژهنامه آزاد
عمر . اسم کردی
-
پیملوک
واژهنامه آزاد
(pimalok) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد.
-
پترونک
واژهنامه آزاد
(potroonk) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد. این گیاه در بین بلوچها بویژه بلوچهای سرحد طرفداران بسیاری دارد.
-
دالک
واژهنامه آزاد
(dalek) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد. این گیاه در بین بلوچها بویژه بلوچهای سرحد طرفداران بسیاری دارد.
-
نشیب
واژهنامه آزاد
نشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از آن گشته نصیب ) از " عقاب " خانلری ، که در اینجا معنی " پایین دستها " میدهد
-
گلینوش
واژهنامه آزاد
Galinush: گلینوش که از فرماندهان تحت امر رستم فرخزاد سپهسالار ایران بود، در نبرد قادسیه فرماندهی جلوداران را بر ضمه داشت.واژه گلینوش به معنای دارای عمر جاویدان است. نام گلینوش تنها در یک منبع به چشم می خورد و آن شاهنامه فردوسی است: بگو تا سوی تیسفون...
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
محل آتش کوچک،تش گاه، آتش گاه کوچک، روشنایی، عشایر لر روی تژگاه نان و غذای خود را آماده می کنند، تژگاه برای عشایر لر بسیار مقدس است چنانکه فقط در مرگ جوان و یا بزرگ قوم آب بر تژگاه می ریزند تا آتش و شعله خاموش گردد که نشانی باشد از خاموشی عمر فرد درگذ...
-
عفلقی
واژهنامه آزاد
گاهی اوقات صدام را با صفت عفلقی همراه می آورند . به نظر می رسد اشاره ای باشد به میشل عَفلَق سوری که اولین بار حزب بعث عربی را پایه گذاری کرد . و منظور از صدام عفلقی همان صدام بعثی است که از عناصر فعال درحزب بعث عراق بود . میشل عفلق در اواخر عمر به عر...
-
چهل دختران
واژهنامه آزاد
نام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام کرد، تنها چهل دختر باقی ماندند که به طرف کوه ششپر حرکت کردند. مأموران دختران را تا نزدیکی...
-
لیزینگ
واژهنامه آزاد
لیزینگ، (به انگلیسی:leasing) یک رشته فعالیت اعتباری کاملاً تخصصی مبتنی بر روش اجاره است که در آن نوعی قرارداد، با توافق میان اشخاص حقیقی یا حقوقی منعقد می شود که هدف از آن، بهره برداری از یک کالا یا منفعت کالای سرمایه ای (یا مصرفی) بادوام است که از ق...
-
حسیبت
واژهنامه آزاد
حسيب.[حَ] (ع ص، اِ) شماركننده. (مهذب الاسماء) (ترجمان عادل) (منتهى الارب). شمارگر. حسابكننده. (غياث). شمارگير. (منتهى الارب). شمرنده. شماركن. (السامى فى الاسامى). محاسب: كفى بالله حسيباً؛ اى محاسباً. || نامى از نامهاى خداىتعالى. || مرد صاحبحسب. مر...