کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملآوری در هوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عمل کرد
واژهنامه آزاد
انجام داد.
-
جامه عمل
واژهنامه آزاد
صورت عملی. «جامۀ عمل پوشاندن» یعنی عمل کردن (به حرفی یا رؤیا یا آرمانی)؛ محقَق کردن.
-
جستوجو در متن
-
عدد حقیقی
واژهنامه آزاد
شمارۀ آوری (آوَری). "آور" واژۀ کهن پارسی به چَم (معنی) "حقیقت" است. به دهخدا بروید - باور، آور، آوری. "شمارۀ آوری" برابریست درخور برای زبانزدِ تازی "عدد حقیقی". "آور" با واژۀ فرانسوی avérer و هم خانواده هایش در زبانهای اروپایی همریشه است.
-
real number
واژهنامه آزاد
شمارۀ آوری (آوَری). "آور" واژۀ کهن پارسی به چَم (معنی) "حقیقت" است. به دهخدا بروید - باور، آور، آوری. "شمارۀ آوری" برابریست درخور برای زبانزدِ تازی "عدد حقیقی". "آور" با واژۀ فرانسوی avérer و همخانواده هایش در زبانهای اروپایی همریشه است.
-
لنگ د هوا
واژهنامه آزاد
لِنْگ دِ هَواْ:(leng de hawa) در گویش گنابادی یعنی پا در هوا، بلاتکلیف ، مستأصل ، درمانده ، وامانده ، بدبخت و بیچاره
-
دما دون
واژهنامه آزاد
محل عبور هوا در تنور زمینی
-
عیلکی
واژهنامه آزاد
روستایی خوش آب و هوا در 45 کیلومتری بیرجند.
-
لو دروکه
واژهنامه آزاد
لرزش لب و فک در اثر سردی هوا
-
پوست دال مدره
واژهنامه آزاد
در زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
-
رافعانه
واژهنامه آزاد
در دوره صفویه مالیاتی بوده که پس از جمع آوری محصول کشاورزی و تعیین میزان آن از مالک و یا مستاجر مزرعه گرفته می شده است.
-
نهج البلاغه
واژهنامه آزاد
نهج البلاغه کتابی شامل خطبه ها، سخنان و نامه های حضرت علی (ع) می باشد که توسط سید رضی در قرن چهارم هجری قمری جمع آوری شده است.
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
عصارون
واژهنامه آزاد
در فصل بهار زنبوران عسل گرده گلها را جمع آوری و در کیسه ای که در کنار پاهای خود دارد به کندو یا محل زندگی خود می برد که به آن عصاره یا عصارون می گویند
-
کوچنان
واژهنامه آزاد
روستای خوش آب و هوا در منطقه ای کوهستانی، از توابع رودبار الموت استان قزوین؛ این روستا قدمت بسیار کهن دارد.