کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علامت ضرب
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) نشانۀ تایش. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".
-
جستوجو در متن
-
who
واژهنامه آزاد
علامت اختصاری سازمان بهداشت جهانی.
-
یوک
واژهنامه آزاد
در لهجه سبزواری یوک به معنای تعجب.وبه نوعی علامت تعجب است
-
سیل
واژهنامه آزاد
(ترکی) مرکب از سو (آب) و ائل (علامت جمع)؛ به معنی هجمۀ آب.
-
گونم
واژهنامه آزاد
گوْنُمْ:(gwnom) در گویش گنابادی به معنی ها (علامت جمع) و هایَم.
-
تاش
واژهنامه آزاد
تاش معنای تیک یا همان علامت را نیز میدهد مثل تیک زدن جواب درست یا تاش زدن در حقیقت شکل تیک هم دقیقا مثل منقار است
-
داغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
-
جوغن
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُوْغَنْ (jowghan) علامت ، نشانه ، تورفتگی ، کنده کاری هایی که روی سنگ انجام می گرفته و نشانه وجود گورها یا قبرستان های گبری در آن نزدیکی است.
-
لنگ لنگو
واژهنامه آزاد
نان بازی کودکان در استان فارس که بچه ها به ترتیب با یک پا، مسافتی از یک راه را می پیمایند و وقتی پایشان قبل از علامت مورد نظر بر زمین بگذارند بازنده محسوب می شوند.
-
کر
واژهنامه آزاد
کلمه ی "کر"با تلفظ "kor" به شکل (ک+علامت ضمه+ر) در زبان بختیاری به معنای "پسر" می باشد.برای مثال کر بختیاری.
-
رد
واژهنامه آزاد
رَدْ:(rad) در گویش گنابادی یعنی نشان ، علامت باقی مانده || رد شدن: عبور ، رفتن ، نفهمیدن || ردشده: برگشت خورده || رد کردن: دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن، دادن
-
المان
واژهنامه آزاد
معنی کلمه اِلمان با توجه به مورد استفاده متفاوت است مثلا در ریاضیات به قسمتی از یک دستگاه که خواص همان دستگاه را به طور کامل یا جزئی داشته باشد اِلمان دستگاه میگویند مانند چشیدن غذا که اِلمان آن غذا است ولی در کل به نشانه . علامت و پاره اِلمان میگوین...
-
علف
واژهنامه آزاد
اگر سه علامت آوائی ع-ل-ف را با آوای ف مقلوب کنیم ف-ع-ل خواهد شد. اگر فعال معنای دینامیک دارد، علاف معنای استاتیک پیدا می کند. مقلوب نویسی از هنر های شگفت اقوام عرب زبان است، به دلیل مرتبط بودن آوا ها با ضرب آهنگ و ورود به حروف ابجد (کدهای عددی).
-
مل
واژهنامه آزاد
مُل= مخفف ملا؛ مُل حَسَنا= ملا حسن، شاعر شهیر محلی سرای شوشتر متخلص به «حَسَنا» مُل= گردی سر شانه را گویند:«مُلِ جمنَه» یعنی شانه هایش را به علامت مخالفت و انکار بالا می اندازد. تکرار آن عمل را «مُل مُل» گویند. «ساقیا مُل بیار بی مُل مُل/ دِه به مُ...