کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقب کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هف
واژهنامه آزاد
هُفْ:(hof) در گویش گنابادی یعنی به درون کشیدن نفس ، بالا کشیدن دود ، به داخل دادن هوا ، میک زدن
-
گردن کشیدن
واژهنامه آزاد
گستاخی کردن.
-
آهیزش
واژهنامه آزاد
کشیدن، بیرون آوردن
-
قوجوب
واژهنامه آزاد
بغل کردن ، درآغوش کشیدن
-
وحرف
واژهنامه آزاد
وَحَرْف:(waharf) در گویش گنابادی یعنی شوق سخن گفتن را در کسی برانگیختن ، زیرِ زبان کشیدن ، از کسی حرف کشیدن، مشغول و سرگرم کردن کسی با سخن
-
اوراز
واژهنامه آزاد
استراحت در میانۀ کار / دست کشیدن از کار برای خوردن چاشت
-
کپ فراغ
واژهنامه آزاد
خمیازه کشیدن. دهان فراخی.کَپ فَراغْ
-
عربده کشیدن
واژهنامه آزاد
فریاد زدن ناشی از خشونت یا سرمستی
-
ستر زدن
واژهنامه آزاد
(سَتَر زدن) سرک کشیدن، سرو گوش آب دادن، رفتن
-
غل و زنجیر کردن
واژهنامه آزاد
دست کسی را بستن، به بند کشیدن
-
لنجاره کش
واژهنامه آزاد
کشان کشان رفتن - پا کشیدن روی زمین و رفتن
-
شور
واژهنامه آزاد
(محلی) شِوِر؛ آویزان کردن، به درازا کشیدن.
-
دیدکی
واژهنامه آزاد
Didaki سرک کشیدن از پشت دیوار یا هر چیز دیگری
-
کل
واژهنامه آزاد
(شیرازی) کِل؛ هلهلۀ شادی. || کل زدن، کل کشیدن: بانگ شادی برآوردن.
-
خطی بر کسی فرو کشیدن
واژهنامه آزاد
باطل کردن و کسی را به حساب نیاوردن